آمایش سازمانی، ضرورت تاب آوری سازمان تامین اجتماعی
علی حیدری: آمایش را در فرهنگ لغات از مصدر “آمودن” به معنی به رشته کشیدن، تنظیم کردن، آراسته کردن، آراستگی، آماده کردن، آمادگی و بررسی و تحلیل و در مصدر ” آمای” به معنای آراینده مرصع، پرکننده، انبارنده، مستعد کننده و مهیا کننده تعریف نموده اند و همچنین آنرا “هنر یا فن قرار دادن و جایگذاری یا جای گماری با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری در پهنه های جغرافیایی (استان ، منطقه و…) فعالیتها، زیرساختها، وسایل ارتباطی و …” تعریف نموده و بطورکلی می توان آمایش را چیدمان ظرفیت ها و امکانات بالفعل و ترسیم قابلیت ها و نقش ها و کارکردها بالفعل و بالقوه در آینده و تقسیم کار بین حوزه های مختلف جغرافیایی ، استانی و … دانست. طی سالهای گذشته آمایش بیشتر بصورت اصطلاح “آمایش سرزمین” (Land use) بکار می رفته است و بدین معنا که اعمال رویکرد جامع الابعاد برنامه ریزی منطقه ای و تقسیم نقش استانها یا ایالتهای هر کشور در حال و آینده و تبیین و نحوه چیدمان زیر ساختها و تقسیم اعتبارات براساس توازن منطقه ای و با توجه به مواهب و مزیت های موهبتی و اکتسابی هر استان را آمایش سرزمین میتوان نامید.
با توجه به اینکه در طی ۸ سال گذشته غالب شاکله های اساسنامه ای، ساختاری، مدیریتی، کارشناسی و … سازمان تامین اجتماعی درهم ریخته و با رویکردهای نادرست و تصمیمات ناصواب معطوف به منافع سیاسی، باندی و شخصی، بسیاری از نرم ها و ضوابط مورد عمل برای ترکیب و توزیع ظرفیت ها و امکانات ساختاری، نیروی انسانی، منابع مالی و … مخدوش گردیده و شاخص ها و استانداردهایی نظیر نرم و ضابطه ایجاد واحد و ردیف تشکیلاتی، سطح بندی خدمات درمانی و سطح بندی واحدهای بیمه ای با توجه به مقاصد و نیات سیاسی، باندی و شخصی و مطامع زودگذر متولیان وقت به کنار گذاشته شده و یا براساس رویکردهای کوته بینانه توسط برخی مدیران و کارشناسان ملون و نان به نرخ روز خور تغییر یافته، بنظر میرسد بایستی یکبار دیگر سازمان تامین اجتماعی از صدر تا ذیل مورد “آمایش سازمانی” قرار گیرد.
اگر بخواهیم مفهوم “آمایش سازمانی” را تبیین کنیم. بایستی بگوئیم در این رویکرد یا متد میتوان یک سازمان را به یک کشور یا سرزمین تشبیه کرد و همانطوریکه در آمایش سرزمین هر یک از استانها و مناطق جایگاه خود را می یابند و امکانات و ظرفیت ها با توجه به نقش ها و کارکردها و براساس آینده نگری توزیع می شود و تخصیص می یابد، در آمایش سازمانی هم براساس تقسیم کار مناسب و توزیع متناسب کارکردها و نقش های هر یک از حوزه های ستادی ، استانی و اجرایی (در بخش های بیمه ای ، درمانی و سرمایه گذاری) مبتنی بر آینده نگری و با لحاظ ملاحظات و مقتضیات مربوطه ، نسبت به تعیین نقش و سهم هر یک از حوزه ها اقدام شده و ترکیب و توزیع امکانات و منابع فیزیکی ، ساختاری ، انسانی ، زیرساختهای ارتباطی ، نرم افزاری و سخت افزاری بین هر یک از حوزه ها، براساس نگاه آمایش سازمانی و مبتنی بر رویکرد جامع الابعاد ، آینده نگر ، دانش بنیان و تعالی بخش صورت می پذیرد.
در طی ۸ سال گذشته تصمیمات ناصوابی اتخاذ و اقدامات نامساعدی در سازمان تامین اجتماعی صورت گرفته است که برخی از مختصات و مشخصات آمایش سازمانی را در سازمان تامین اجتماعی برهم زده است:
- ساختار و سازمان و ساختمان: اتخاذ تصمیمات خلق الساعه خارج از نرم و سطح بندی در قالب مصوبات سفرهای استانی که منجر به ایجاد واحدها و تعریف پروژه های فاقد توجیه فنی – اقتصادی در بخشهای بیمه ای ، درمانی و سرمایه گذاری شده است.
- ساختار و سازمان کار: تغییر آئین نامه معاملات سازمان با هدف ایجاد زمینه حضور شرکتهای خصوصی متعلق به افراد خاص در خریدهای تجهیزات پزشکی ، پروژه های ICT ، و عمرانی و … و در نقطه مقابل بی خاصیت کردن و تهی کردن شرکتها و موسسات تکلیفی و ماموریتی سازمان که در واقع یکی از معاونتها و دفاتر سازمانی محسوب می شوند و جزو پیکره آن و متولی امور حاکمیتی و ذخایر دانشی و تکنولوژیکی و مهارتی سازمان می باشند.
- ساختار: اعمال عدم تناسب تخصصی و حرفه ای و دانشی بین واحدهای ستادی ، استانی و اجرایی و تغییر در ترکیب و توزیع نیروی انسانی واحدهای سطوح بالاتر به نفع افراد بیسوادتر ، بی تجربه و در عین حال ملون و نان به نرخ روز خور
- منابع انسانی : اعمال عدم تناسب در ترکیب تحصیلی پرسنل سازمان (از نظر مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی ) با استخدام حدود ۸ تا ۱۱ هزار نفر نیروهای دارای تحصیلات دیپلمه و زیر دیپلم و با رشته های غیر مرتبط
- منابع و بودجه ها: تخصیص نامناسب اعتبارات و بودجه ها بین بخشها و حوزه های مختلط سازمان فارغ از ضرورت ها و الزامات و مقتضیات سازمانی و براساس مطامع و مصالح سیاسی ، باندی و شخصی
- تشکیلات : عدم تناسب تشکیلات و ردیفهای تشکیلاتی و ایجاد و ارتقاء واحدها با اصول و قواعد علمی و شرایط و مقتضیات سازمانی و بسط بی رویه تشکیلات برخی از واحدها بدون رعایت سطح بندی ، نرم ها و ضوابط ، شاخص ها و استانداردهای مربوطه
- فرهنگ سازمانی: لوث شدن اولویت ها و مصالح سازمان و بردن آنها به مسلخ مطامع سیاسی ، باندی و شخصی
- برند سازمانی: مخدوش شدن وجهه و برند سازمان تامین اجتماعی نزد مردم و مسئولین و بویژه شرکای اجتماعی ، ذینفعان و حتی کارکنان
فلذا بنظر می رسد با توجه به وقایع مستحدثه طی ۸ سال گذشته که در واقع میتوان آنرا فجایع و جنایات مرتکبه نامید، می بایستی سازمان تامین اجتماعی مورد آمایش سازمانی در ابعاد زیر قرار گرفته و زمینه “تاب آوری” (Resiliency) سازمان تامین اجتماعی فراهم شود.
– نهاد مدیریت
– ساختار و سازمان
– زیرساختهای فیزیکی (ساختمان و سایر اموال سرمایه ای و … )
– تجهیزات و زیرساختهای ارتباطی ، نرم افزاری و سخت افزاری
– فرهنگ سازمانی
– برند سازمانی
– منابع انسانی
بهرتقدیرآنچه که در این ۸ سال بر سازمان تامین اجتماعی رفته است را میتوان یک “واقعه فاجعه بار” (Catastrophic event) دانست و اگر چه بهر تقدیر سازمان توانسته است با تکیه بر نیروهای بومی خود در بدنه اجرایی و استانی ( درغیاب یک ستاد فکری قوی و فعال) در طی این سالها تاب بیاورد ولیکن در حال حاضر شرایط سازمان بگونه ای است که بایستی با آمایش سازمانی “درجه تاب آوری” آنرا بالا برد و میبایست هرچه سریعتر احیاء و بازآفرینی ، بازبینی و بازاندیشی جامعی در تمامی وجوه و ابعاد سازمان صورت گرفته و ظرفیت تحمل و تاب آوری آنرا افزایش داد.
علی حیدری
کارشناس تامین اجتماعی
با سلام و احترام خدمت تمامی دوستان و همکاران گرانقدر و عرض تشکر از این متن گزیده و موجز و موثر جناب آقای حیدری
چند نکته کوتاه :
الف- میزان جابجایی های نابجا از هر حیث (نیروی انسانی – ساختار و تشکیلات-مدیریت و…) و تخریب های صورت گرفته در سنوات اخیر به قدری است که متولیان امر را امروزه به جایی رسانده که نمی دانند و یا بهتر اینکه نمی توانند از کجا برای بازسازی شروع کنند.
البته این نشان دهنده چیز دیگری نیز هست و اینکه ساختار ما چرا باید اینقدر شکننده باشد که ماحصل بیش از نیم قرن در چند سال به باد برود ؟ (چون فرض را می بایستی بر صداقت متولیان در اداره امور سازمان در سنوات اخیر گذاشت و نه عمد و کینه های شخصی بلکه صرفا بی تدبیری و کوته بینی و مطامع شخصی راباعث این تخریب های فعلی دانست)
ب-از کجا و چگونه باید شروع کرد و چه زمانی به حداقل تعادل دست پیدا خواهیم نمود؟ . سوالهایی است که اگر کسی به کنه آن پی ببرد مطمئنا از قبول هر گونه مسئولیت در سازمان سرباز خواهد زد مگر اینکه واقعا بخواهد جسم و جان خود را برای سازمان و مخاطبین در معرض انواع مخاطرات قرار دهد.
ج-هر زمان آمایش سازمان شروع شود ، سازمان می بایستی پوست بیاندازد و برای پوست انداختن نیاز به افرادی با دیدگاه نو و تحول گرا داریم و اگر از این دوره به خیر و سلامت نگذریم راه به جایی نخواهیم برد و القصه این داستان ادامه خواهد داشت.
باسلام
جناب تاجیک نکته بجا و درستی را بیان فرمودید اما باید توجه داشت که برای سازمانی با این قدمت، عبارت پوست انداختن را باید به عبارت پوست کندن تعبیر کرد! (منظور دشواری و دهشتناک بودن این تغییرات است).
قطعا از ماجرای عقاب پیر و راه حل زندگی دوباره آن را شنیده اید. در این عرصه که منقار این عقاب پیر کند شده و پرهایش با جفای دوران قابلیتهای اصلی خود را از دست داده اند باید در یک دوره گذار تمامی اینها را نو کند که قطعا دردناک و طاقت فرساست. به عبارت دیگر همانطور که جناب حیدری نیز به نحو دیگر بیان فرمودند برای باروری هر زمینی باید دوباره آنرا شخم زد و زیر و رو کرد و این یعنی آمایش برای تحول و زایش.
اما به یک نکته بسنده می کنم که به نظر حقیر دوران کنونی، دارای دشواریهای دو چندان است که در راس آنها لزوم مساعدت تمام عیار به احدی از کارکنان سازمان به عنوان مدیرعامل این نهاد بین النسلی است تا بتوانیم به تمامی کژاندیشان ثابت کنیم که توانمندی های منابع و سرمایه های انسانی سازمان تامین اجتماعی فراتر از آنستکه نیاز باشد تا دیگران بر مسند آن تکیه زنند. بنابراین لزوم اصلاحات و آمایش سازمان باید کاملا هوشمندانه، با تدبر و کاملا قانونمند صورت گیرد تا شائبه کوچکترین لغزشها را منتفی سازد، درغیر اینصورت با نتیجه عکس مواجه خواهیم شد.
موفق باشید
ضمن تشکر از واکاوی مشکلات سازمان توسط جناب حیدری. متاسفانه بعد از روی کارآمدن جناب دکتر نوربخش انتظار این بود که حداقل در مدت زمان کوتاه به وضعیت سال ۸۴ رجوع و بعد از آن به مرور زمان به بازسازی کاستی ها پرداخته شود. ولی تا کنون مرحله اول انجام نشده است. البته کارهای خوبی در حوزه های مدیریتی انجام گرفته است ولی در خصوص بخشنامه های بی سروته و نیروی انسانی بدنه کارشناسی سازمان و بخصوص ستاد مرکزی و همچنین شرکت های ماموریتی متاسفانه اتفاقی نیافتاده است
با سلا م و درود به شیرمردان ایران زمین که با درایت و تدبیر خود و پس از حدود ده سال توانستن ضمن حفظ غرور ملی یکبار دیگر نشان دهند که ایرانی خواهان جنگ و جدال نبوده و نیست واگر کسی یا قدرتی بخواهد به حاکمیت ملی اش خدشه ای وارد آورد با تمای قدرت مقابله خواهند نمود.خنده ای که این روزها پهنای صورت ملت را پر کرده نتیجه عملکرد درست فرزندان این آب و خاک میباشد که با مقاومت در مقابل استکبار و عوامل داخلی که بقای خود را در عدم ثبات و آرامش کشور میدانند امیدواریم دولت تدبیر و امید بتواند این خنده را بر لبان این ملت نجیب حفظ کند .و اما به عنوان یک همکار بازنشسته که مسائل مبتلا به سازمان دغدغه خاطر است و طی این سالهای مورد نظر آن را رصد نموده و مشکلاتی را که برادر بزرگوار جناب حیدری که به حق کارشناسی صاحب نظر در مسائل تامین اجتماعی است با تمامی وجود لمس کرده خصوصا در چهارسال گذشته و با انتصاب آقایانی که صرفا رسالت نابودی سازمان را داشتند مشهودتر است .عملکرد آنان موجب گردید تا به تصور اینکه صندوق سازمان گوشت قربونی است و هر کس تلاش کرد تا تکه ای از آن را بدست آورند ،شستا از یک طرف ،مدیریت های کلان سازمان از طرف دیگر که بدست افراد بی لیاقت افتاد و موجب شدند مدیران توانمند سازمان یا ناچار شدند سازمان را ترک و یا با کارهای کوچک مدیران بزرگ سازمان دچار روز مرگی نمودند .یادم میاد در ملاقاتی که با یکی از مدیران ستادی در دوره مورد نظر داشتم ایشان پست ها و مناصب مدیریتی را به گردو تشبیه نمود و افراد متقاضی را گردوخور قلمداد کردند واین آخر تفکر و دیدگاه این مدیر منصوب بود در صورتیکه ساختار سازمانی و مشاغل سازمانی همانند درخت گردو بوده که برای به ثمر رسیدن و محصول پر بار نیاز به سپردن به متخصص و باغبان کارآزموده داشته تا بتواند بامراقبت میوه ای با کیفیت تولید نماید ،که نتیجه آن دیدگاه همین ثمری را داد که آقای حیدری در این دل نوشته کوتاه ولی پر بار ،آن را آسیب شناسی نمود که امیدواریم در این دولت مسئولین عالی سازمان بتوانند با تجربه تلخ گذشته مهندسی مجدد نموده و با بکارگیری مدیران توانمند در مناصب مدیریتی خصوصا بدست گرفتن پاشنه آشیل سازمان (شستا)یکبار دیگر بارقه امید را در چشمان و دلهای دلسوزان سازمان به ارمغان آورد .مطمئن و امیدوارم هستم که با همت تمای همکاران دلسوز و کمک مسئولین عالی کشور (عدم تصویب طرح های حمایتی و انداختن بار آن به گردهء سازمان)میشود سازمان را در مسیر اصلی خود قرار داد و این میسر نخواهد شد مگر با میدان دادن به … و … های فراوانی که در سازمان گمنام و ناشناخته رخت خدمت به تن دارند آنها را بیابیم و میدان دهیم .انشاالله. یا علی مدد
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب آقای حیدری
مطلب ارائه شده بسیار بجا و موثر بود
ممنونم از شما
امیدوارم روزی سازمان تامین اجتماعی که به دست عده ای غیر متخصص و نا اگاه بی صاحب شده است به دست توانای همکاران اگاه و با دلسوزی چون …ها ، …ها و …ها و در زمان های دورتر زاوش ها ،عمرانی ها و نیکپورها به جایگاه اصلی خود بازگردد و شان و منزلتش را در اذهان جامعه بازیابد.
باسلام و درود فراوان ضمن تشکر از جناب اقای حیدری مطالب بیان شده حرف دل بسیاری از اعضای خانواده تامین اجتماعی است زیرا در این مدت هر وقت تصمیماتی گرفته میشدکه مصالح سازمان در ان دیده نمی شد قلب انسان به درد می امد. امیدواریم مدیریت جدید که از خانواده تامین اجتماعی و برای همه شناخته شده مبیاشند با استفاده از کارشناسان مجرب ضمن حضور فعال در مجامع تصمیمات مناسبی اتخاذ فرمایند تا سازمان در مسیر اصلی خود قرار گیرد. انشااله خداوند همگی آنانی که برای پایداری و تعالی سازمان به هرنحوی کوشش و تلاش میکنند موفق و موید بدارد چون سازمان حق الناس و متعلق به اینده (بین النسلی) میباشد.
باسلام واحترام خدمت همکاران محترم وتشکر ازجناب آقای حیدری کارشناس صاحب نظر
امیدوارم بامدیریت شایسته جناب دکتر نوربخش مدیرعامل محترم که خودعضوی ازخانواده تامین اجتماعی هستند وهمکاری اساتیدومدیران بزرگوار وسایرهمکاران…،این سازمان بین النسلی به مسیر اصلی خود هدایت شود.
باآرزوی توفیق برای کسانی که جهت پویایی وتعالی سازمان تامین اجتماعی تلاش میکنند.
با سلام ، خدمت کلیه همکاران گرامی و سرمایه های گرانقدر تامین اجتماعی و با سلام خدمت استاد ارجمند و فرزانه برادر ارجمند جناب آقای حیدری ، مطالب ارائه شده تو سط آقای حیدری درد دل تمام کارشناسان و همکاران دلسوز می باشد ، برای برون رفت از این معضل بوجود آمده باید دست به دست هم داد تا سازمان را احیاء نماییم ، سازمان در این برهه احتیاج به مدیریت بحران دارد و اینجانب فکر می کنم با ید تغییرات را در جهات مختلف ولی هوشمندانه شروع نماییم که تغییرات مدیریتی در آن نقش به سزائی دارد .
با عرض سلام خدمت کلیه عزیزان و تشکر از دست اندرکاران سایت ، آسیب شناسی انجام شده توسط جناب آقای حیدری بسیار موشکافانه و صحیح انجام شده و از ایشان با آن سابقه روشن کارشناسی و مدیریتی غیر از این هم انتظار نمیرود. امیدوارم ایشان بتوانند در هیات مدیره سازمان تاثیر لازم را گذارده و با همراهی مدیریت عالی سازمان و بدنه اجرائی معضلات فوق را برطرف نمایند. همانگونه که می دانید مغز سازمان (ستاد) در سالهای اخیر از نظر کمی بسیار بزرگ گردیده ( با نیروهای با مدرک تحصیلی دیپلم و پائینتر) ولی از نظر کیفی بسیار ضعیف شده است (همکارانی که در جلسات متشکله درستاد شرکت مینمایند دقیقا به این موضوع واقف هستند) . متاسفانه ستاد سازمان در سنوات اخیر با بازنشستگی همکاران مجرب و جایگزینی آنان با پرسنل تازه استخدام و یا کم تجربه واحدهای اجرائی ، بسیار کم اثر گردیده و بجای برنامه ریزی کلان و راهبری واحدهای صف ، دچار روزمزگی شده و وظیفه اصلی خود را به فراموشی سپرده است . لازم به ذکر نیست که این موضوع نتیجه انتصاب مدیران کم تجربه ، سفارشی و نان به نرخ روز خور می باشد که نه تنها کار را نمی شناسند بلکه بلحاظ محافظه کاری اجازه فعالیت به کارشناسان زیرمجموعه هم نمیدهند و جای تاسف دارد که بسیاری از مدیران مزبور کماکان در پستهای خویش مشغول اخلال در امور میباشند. علی ایحال کماکان امیدواریم که شایسته سالاری در انتصابات صورت گرفته تا شاهد تغییرات مورد انتظار همگان در سازمان باشیم . موفق و سرافراز باشید