با قطع مستمری بر نارضایتی مردم نیفزائیم
یکی از تعهدات مهم در صندوقهای بازنشستگی مقوله بازنشستگی می باشد. طبق بررسی موردی که اینجانب داشته ام و از بین ۲۰۰ بیمه شده در سنوات مختلف بیمه پردازی پرسشنامه ای را ارائه و یکی از سوالات این بود که اگر تعهد بازنشستگی از زمره خدمات سازمان تامین اجتماعی حذف شود و لیکن درمان و سایر تعهدات همچنان برقرار باشد، آیا تمایل به ادامه بیمه پردازی دارید یا خیر؟ در پاسخ بیش از ۷۴ درصد تمایلی به ادامه بیمه پردازی بدون وجود بازنشستگی نداشته اند از سوی دیگر با توجه به تجربه اینجانب بنظر می رسد در سطوح نمونه بالاتر هم این پرسش مطرح شود نتایج تغییر زیادی نخواهد کرد.
آنچه که قابل توجه است وضعیت نامناسب بازار کسب و کار و مشکلات موجود در آن است که بنظر افزایش دلبستگی به آب باریکه بعنوان مستمری را مهم تر نموده است.
با این مقدمه و توجه بیشتر بر اوضاع کلان اقتصادی حاکم و مشکلات مردم و کاهش قدرت خرید، حال تصور بفرمائید بیمه شده ای بعد از سالها بیمه پردازی در زمره بازنشستگان قرار می گیرد و برای تامین معاش زندگی خود روی ریال به ریال این مبلغ حساب می کند.بعد از مدتی و به یک باره مستمری وی بدون هیچ مکاتبه و اطلاع قبلی قطع شود، قابل درک است چه فشاری بر وی و خانواده اش وارد می شود و نگاه وی بر سیستم چگونه تغییر می کند.
دراین قطع و وصل شدنهای مستمری بازنشستگان، اگر یک مورد هم بدون دلیل قانع کننده قطع شود، پذیرفته نیست زیرا صدمات فراوانی به اعتماد و اطمینان بیمه شدگان و بازنشستگان وارد می شود.
دیروز یک نمونه آن در یکی از استانهای همجوار تهران از طریق دوستان به من گزارش شد.قطعا بررسی شود موارد دیگری هم وجود خواهد داشت.در این نمونه ، فردی بازنشسته در بیمارستانی اشتغال دارد.یکی از همکاران وی بعلت مشکل با مدیر بیمارستان به اداره کل استان نامه می دهد که فلانی بازنشسته است و در بیمارستان شاغل است و …شعبه ذیربط به دستور اداره کل استان بازرسی را برای تحقیق می فرستد و بازرس هم به استناد اظهارات مرتبطین گزارش اشتغال شخص فوق الاشاره را ارائه می دهد و سریعاً مستمری فرد بازنشسته قطع می شود!
در اینجا مواردی وجود دارد که با مداقه بیشتر در آنها بنظر می رسد که فرایند کار غلط هست و نحوه اقدام هم نیاز به بازنگری دارد.
طبق قانون، بازنشستگی یعنی عدم اشتغال بیمه شده به کار به سبب رسیدن به سن بازنشستگی .برداشت این هست که بازنشسته نباید شاغل باشد و قبلا موارد زیادی بوده که قطع مستمری صورت می گرفت.تا اینکه رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری در اینخصوص صادر شد مبنی بر اینکه چنانچه اشتغال ثابت محرز شد، بطوریکه وجود رابطه کارگری و کارفرمایی موضوع قانون کار حاکم باشد ،اشتغال محسوب و مستمری دریافتی برای زمان اشتغال مجدد می بایست به سازمان اعاده و در عوض حق بیمه زمان اشتغال بعد از بازنشستگی وصول می شود و البته برقراری مستمری مجدد پس از طی مراحل قانونی و ترک کار انجام میشود.اما اگر اشتغال به شکل دیگری بود و بعنوان مشاور بود و رابطه کارگری و کارفرمایی وجود نداشته باشد قطع مستمری به استناد رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری صحیح نمی باشد.
در خصوص اقدامات سازمان چند نکته وجود دارد :
۱- سازمان مستمری را بدواً قطع می کنند و بعد رسیدگی به ادله ابرازی احتمالی از سوی کارفرما و یا بازنشسته می نمایند.در حالیکه در این موارد بدواً سازمان ادعایی را مطرح کرده و می بایست دلایل کافی داشته باشد و (بفرض که مستنداتی محکمه پسند و قابل اعتناء – بجز گزارش بازرسی- در دست سازمان می باشد)در اینصورت مراتب را به بیمه شده گزارش و یک فرصت معقول بدهد برای دفاع ،زیرا برای قطع مستمری سازمان هر موقع می تواند اقدام کند! .باید درک کرد بازنشسته ۳۰ سال حق بیمه به ما داده و اگر قرار است اقدامی صورت پذیرد باید به او اطلاع بدهیم این کمترین حق شهروندی و ارباب رجوع و بیمه شده ماست.ضمن آنکه حکم بازنشستگی صادر شده قابل فسخ و حذف نمی باشد.
۲- نمی بایست ایرادی که خودم بارها به بخش درمان کشور وارد کردم ، برای خودمان در بخش بیمه ای همان روش را تائید کنم و اشتباه را نادیده بگیریم.بارها گفتم درمان خودش اجرا می کند،خودش قضاوت می کند و خودش تولید دارو می کند و نظارت می کند و … حال در بخش بیمه ای سازمان نیز نمی توان اینگونه خودش حکم مستمری صادر کند ،خودش قضاوت کند… سازمان راساً نباید نسبت به قطع مستمری اقدام کند.برای توجیه این اقدام ، ماده قانونی که به سازمان این اختیار را داده باشد ندیده ام .اساس برقراری مستمری حتی اگر از طریق سوابق من غیر حق و جعلی (خدای ناخواسته) باشد، قطع مستمری در صلاحیت سازمان نمی باشد.برای این منظور باید از طریق محاکم قضائی اقدام نمود و پس از محکومیت طرف مقابل ،سازمان می تواند اقدامات لازم را پیگیری کند.با قطع مستمری و ماهها دوندگی و در صورت اقناع سازمان در مواری که اشتغال و رابطه کارگری و کارفرمایی اثبات نشود، مستمری مجددا برقرار میشود و لیکن اعتماد آسیب می بیند آنهم خیلی زیاد.نتیجه اش در جامعه و در بین نمایندگان مجلس و رفتار با سازمان تجلی می یابد.
۳- موضوع دیگر آن است که اگر قطع و برقراری را در اختیار پرسنل بگذاری احتمال فساد را افزایش داده ایم.بنظر می رسد این یک مسیرمفسده انگیز باشد و از سویی می توان تصور کرد که فرد یا افرادی با نام دفاع از حقوق سازمان و یا اجرای قانون و امثالهم هر زمان که دلشان خواست به بهانه ای و با یک گزارش بازرسی مبادرت به قطع مستمری بازنشستگان خواهد نمود.
۴- هرچند که عده ای از کارشناسان تصور می کنند که با قطع تعدادی مستمری از این طریق دارند به سازمان خدمت می کنند و لیکن این مسیر و روش موجب شده که بعضی از بازنشستگان پس از سالها دریافت مستمری و به طمع دریافت مستمری بیشتر مبادرت به استفاده از ظرفیت مذکور جهت خارج شدن از ردیف مستمری بگیران و متعاقبا ارسال لیست با دستمزد و مزایای بسیار بیشتر نموده و با درخواست بازنشستگی مجدد و افزایش مستمری متعلقه در نوبت دوم،هزینه های هنگفتی را بر گرده سازمان تحمیل نمایند.جا دارد که سازمان آمار هر دو موضوع و هزینه و فواید آنها را بررسی کند .از سایر هزینه های معنوی وارده بر سازمان فعلا چشم پوشی می کنیم.
۵- واقعیت این است که مستمریهای دریافتی کفاف معاش زندگی در سطح حداقلی را نمی کند و بسیاری از بازنشستگان پس از بازنشستگی به ادامه اشتغال می پردازند و کسانی هم که شاغل نیستند (مزد و حقوق بگیر) یا راساً شاغلند و یا اگر بتوانند سریعاً شاغل می شوند ، در اینصورت آیا سازمان می خواهد مستمری همه اینها را قطع کند؟ اگر جواب بله است که بنظر باید طرحی نو در انداخت و اگر خیر، پس نمی بایست به مواردی که بصورت موردی (و عموما برای تصفیه حساب و انتقام و مانند آن طرح می گردد) دیده میشود اهمیت داد.
امیدوارم در بخش بیمه ای تحولات جدیدی را در نگاه به واقعیتهای موجود و استفاده از ظرفیتهای قانونی برای بهبود امورجامعه بیمه شدگان و مردم شاهد باشیم.
دکتر محمد پوستین دوز
کارشناس تامین اجتماعی
آخرين نظرات شما