رضا شهاب: توسعه فرهنگی تامین اجتماعی
رضا شهاب: توسعه فرهنگی تامین اجتماعی (چالشها و راهکارها)، همراه با آنالیز گستره ها.
نابخشودنی است اگر تصور کنیم امور فرهنگی در یک جامعه یا یک سازمان همان فعالیت های ارتباطی است و نابخشودنی تر اینکه امور فرهنگی را به تعابیری ، کار گسترده تر اطلاع رسانی به شمار آوریم !
به راستی فرهنگ چیست و کار فرهنگی کدام است؟ چگونه است که همگان غالبا بدون شناخت دقیق از این روح جاری در جوامع و سازمانها، خود را در امور فرهنگی وانواع مختلف آن صاحبنظر می دانند ؟.
اصولا چرا این واژه تاکنون در کشور ما آنقدر مورد استفاده های دم دستی قرار گرفته که معنا ومفهوم واقعی خود را از دست داده است؟
در سخنرانی ها جمله خطبا معمولا از اهمیت فرهنگ و نقش آن در جامعه می گویند و از بی توجهی عام و خاص به ویژه مسئولان به آن گله میکنند.
برخی نیز تصور میکنند در باره فلان موضوع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … ابتدا باید فرهنگ سازی کرد (یعنی آنرا مثابه بساز و بفروشها ساخت و ساز کرد ! ) این گروه نیز فرهنگ را با اطلاع رسانی یکسان گرفته اند . در حالیکه فرهنگ در هر حوزه ای پس از شروع فعالیت ها تواما در آن حوزه حلول پیدا میکند درست مثل دمیده شدن همزمان روح به جسم .
همچنین می دانیم در سالهای نه چندان دور، این واژه خوش قد و قامت عنوان وزارت آموزش و پرورش کشورمان بود ( وزارت فرهنگ ) که هنوز هم می شنویم معلمان را فرهنگیان می نامند. چندی بعد این واژه را به دلیل برازندگی خاص ، چون لباسی فاخر به تن وزارت فرهنگ و آموزش عالی کردند ( وزارت علوم و آموزش عالی سابق ) و (وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری فعلی) و بعد از آن نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این لباس صد شور شده را به جا لباسی ویترین خود آویخت!
این سردر گمی های استفاده از مفهوم و عنوان فرهنگ بالاخره نتایج پیچیده خود را درجامعه نیزگذاشت و حتی نهادینه شد و خود به یک خرده فرهنگ تبدیل گردید و به همین دلیل است که این واژه مثل آب خوردن ورد زبان همه ما شده است، بدون آنکه چگونگی پدید آمدنش در هر حوزه روشن و شفاف شده باشد تا بتواند نقش و اثر خود را آنطور که باید در جامعه ایفا نماید.
در این مکتوب تلاش شده است ابتدا تعریف مناسبی از فرهنگ به دست آورده و سپس گستره کارکرد های فرهنگی را صرفا در سطوح مختلف سازمان تامین اجتماعی که یک معاونت نیمه منحله را نیز با همین نام به این حوزه به خوداختصاص داده است تشریح نمائیم :
بدون شک این مکتوب هر چند که حاصل ۲۵ سال فعالیت های اجرائی نگارنده در سطوح سازمان تامین اجتماعی در حوزه های مختلف ارتباطی از جمله نشریات تامین اجتماعی ، روابط عمومی سازمان و همچنین معاونت امور فرهنگی و اجتماعی است، قطعا خالی از اشکال نبوده و صرفا به منظور جهت دهی های احتمالی به فعالیتهای مشتری مدارانه سازمان بزرگ تامین اجتماعی در سال ۱۳۸۹ تهیه و تدوین شد که بازنشستگی اینجانب مجال ادامه اش را نداد اما به هر حال امید است صاحبنظرا ن فرهیخته سازمان از بیان اشکالات و هرگونه راهنمائی در این زمینه دریغ نفرمایند.
ضمنا ذکر کامل برخی بررسیهای انجام شده نیز به منظوربیان دقیق تر نتایج افکار سنجی ها و ادای دین به زحمات انجام گرفته سایر مدیران و کارشناسان محترم وهمچنین شفافیت مناسب موضوع است و در همین جا از تلاشهای یکایک این عزیزان تقدیر می گردد.
سلام به همه
جناب آقای شهاب از پیشکسوتان عرصه فرهنگی سازمان هستند که در هر دو حوزه قلم و عمل پیشتازبوده اند. مقبولیت نشریه تأمین ـ که در دوره خود مورد قدرناشناسی های بسیار قرار می گرفت ـ مرهون خوش ذوقی ها و تلاش های پیگیر ایشان است.
فقط کسانی که با مطبوعات کار کرده اند می دانند که تولید نشریه هفتگی بدون امکانات مستقل و در چارچوب ساعات اداری و پرسنل سازمانی چقدر تلاش می طلبد و چه استرس و فشاری ایجاد می کند، بخصوص که مقید باشی کار را سر ساعت تحویل دهی.
بی شک طی این سال ها همکاران سازمان خلأ نشریه وزین تأمین را حس کرده اند. برای جناب آقای شهاب و دوستانی که با جدیت راه ایشان را ادامه می دهند، آرزوی سلامتی و توفیق دارم.
سلام و عرض ادب
جناب آقای شهاب،شما در هر دو حوزه ارتباطی و فرهنگی سازمان منشاء اثرات و برکات خیر بوده ایدو بهتر می دانید که متاسفانه همان اطلاع رسانی نیز جدی گرفته نمی شود؛ این که فرهنگ سازی بشود و یا چگونه به این موضع و یا هدف برسیم به نظر راه درازی در پیش است وقتی در دورهای برای کاهش هزینه و صرفه جویی ؛ در کنار گذاشتن مقوله فرهنگ به صورت عام را یک راه حل می دانند،چه انتظاری داریم؛ازآن گذشته توسعه و یا تقویت بنیانهای فرهنگی جامعه مستلزم پاسخ گویی و شفاف سازی امور است و ….
سپاس از تلاش تان برای اینکه چنین موضع زیربنایی را به اشتراک گذاشتید.
باسلام
از اظهار لطف استاد گرامی جناب آقای دکتر کریمی و دوست و همکار بسیار ارجمندم جناب آقای دوربین صمیمانه سپاسگزارم.
ضمنا علاقمند بودم این مطلب در دو بخش تقریبا مستقل گلوگاههای فرهنگی تامین اجتماعی و همچنین مخاطب شناسی در تامین اجتماعی درج شوند،اما چون به همین ترتیب فعلی برای تامین پرس ارسال کرده بودم و منتشر شد، به شکل دوم وصال نداد.
ضمنا جا دارد از مسوولین محترم این سایت کمال تشکر را داشته باشم که یک تنه جور واحدهای سر به نیست شده سازمان از جمله موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، معاونت فرهنگی و اجتماعی، مرکز اسناد و … را بر دوش می کشند. خدا قوت
سلام و عرض ادب
آنجا که شهاب! پر بریزد…. اجازه دهید جسارتا یک اصلاح کوچک داشته باشم؛ فرهنگ روحی نیست که به یکباره در کالبد یک مجموعه دمیده شود بلکه روحیست که با گذشت زمان و با تجمیع خرده فرهنگهای تشکیل دهنده آن مجموعه و در گذر زمان شکل می گیرد. هر مجموعه ای بسته به موقعیت اجتماعی، قومی ، مذهبی، ترکیب جنسیتی ، سنی و عناصر تشکیل دهنده دیگر که در راس آنها رهبری و مدیریت است در بستر زمان لباسی را به تن می کند که به نوعی برند آن مجموعه می شود .
این لباس را نه ذ… ها می توانند به فرش برسانند و نه س… ها به عرش بلکه تنها در یک برهه ای خاص آنرا آغشته به لکه ای یا عاری از لکه ها می کنند.
به امید روزی که لباس سازمان به جای نشان، جان آدمیت گردد. انشاالله.
با سلام وتشکر از توضیحات ارزنده برادر ارجمند جناب آقای مهندس افشاری ،منظورم بنده نیزاز جمله “در حالیکه فرهنگ در هر حوزه ای پس از شروع فعالیت ها تواما در آن حوزه حلول پیدا میکند ” همان حلول تدریجی بود. اما انصافا به دیده منت میگذارم که تدریجی شما واژه ای بسیار مناسب تر از تواما است
ممنون از توضیحات اکمل جنابعالی