حال تامین اجتماعی خراب است!
کلید زندگی میلیون ها بیمه شده در انتظار سی و یکمین مدیر عامل سازمان بیمه ای انحصاری کشور
آقای دکتر روحانی؛حال تامین اجتماعی خراب است!
افشین اورکی: سرانجام یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با کمترین تنش ها و حرف و حدیث های موجود پایان یافت و دکتر حسن روحانی که در صحنه سیاست ورزی کشور به میانه روی و اعتدال مشهور است با حدود ۱۹ میلیون رای ملت فهیم ایران توانست کرسی ریاست جمهوری را به خود اختصاص دهد.
پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب دکتر روحانی به عنوان یازدهمین رئیس جمهور ایران، بارقه هایی از جنس امید و نشاط در دل مردم این دیار پدید آمد. البته تفاوت فاحش و بحث برانگیزی میان تفکر فعالان عرصه سیاست و اقتصاد از یکسو و دولتمردان و نمایندگان کنونی و چهره های حاشیه نشین سال های نه چندان دور کشور از سوی دیگر دیده می شود. گروهی دکتر روحانی را اصلاح طلب می دانند. گروهی دیگر او را میانه رو می خوانند و گروهی نیز او را اصولگرایی مترقی قلمداد می کنند. در این میان جنس مطالبات این گروه ها و سهم خواهی آنها از دکتر روحانی نیز با یکدیگر متفاوت است. اما فارغ از اینکه جناح ها و گروه های سیاسی در صحنه عمل چقدر در این سهم خواهی به منظور و مراد خود برسند و به چه میزان از همراهی در دولت یازدهم و داشتن دست کم یک وزیر دست یابند، باید به مطالبات فراموش شده مردم خوب کشورمان بپردازیم. مردمی که متاسفانه مطالبه و خواسته هایشان در میانه سهم خواهی گروه ها و جناح ها از دکتر روحانی جایی ندارد! متاسفانه در این میان هیچ یک از نامزدان ریاست جمهوری و از جمله جناب آقای دکتر روحانی به انبوه مطالبات قانونی فراموش شده مردم از سازمان تامین اجتماعی نپرداختند و اظهار نداشتند برای سازمانی که با حدود ۳۸ میلیون بیمه شده اصلی و تبعی سر و کار دارد چه طرح و نقشه و برنامه ای دارند.
مردان احمدی نژاد در تامین اجتماعی!
اکنون برای آشنایی منتخب یازدهم ریاست جمهوری با اوضاع وخیم و تلخ کنونی سازمان تامین اجتماعی باید به واکاوی گوشه ای از خرابی های این سازمان مخروبه بپردازیم. خرابی هایی که در همایش «تامین اجتماعی، گذشته، حال و آینده که با حضور سه مدیر عامل اسبق سازمان تامین اجتماعی روز یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲ در سالن الغدیر دانشکده مدیریت دانشگاه تهران» برگزار شد نیز به آن توجهی نشد و هر چه بود شعار و شعار بود و تکرار گفته های شیرین تکراری که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. با روی کارآمدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت های نهم و دهم در سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، سکان مدیریتی سازمان تامین اجتماعی به ترتیب به داود مددی، حسینعلی ضیائی،علی ذبیحی، رحمت الله حافظی، سید مجید موسویان و سرانجام قاضی سعید مرتضوی رسید.
داوود مددی، مردی که معتقد بود: «محمود احمدی نژاد هدیه ای از سوی خداوند است» ناباورانه از سازمان تأمین اجتماعی کنار گذاشته شد و دیگر هرگز به دولت باز نگشت. او دوست قدیمی و همرزم محمود احمدی نژاد بود وهیچ کس به درستی نفهمید چرا از مدیریت بزرگترین سازمان اقتصادی ایران کنار گذاشته شد. داوود مددی که از او به عنوان یکی از دوستان نزدیک محمود احمدی نژاد یاد می شد از ابتدای روی کار آمدن دولت نهم، فراز و نشیب های زیادی را تحمل کرد و در نهایت به گونه ای رمزآلود، از تامین اجتماعی کنار گذاشته شد.
حسینعلی ضیائی در سال۱۳۸۶ به منظور افزایش شمار عددی بیمه شدگان به میدان کارزار آمد. وی مدیری دست و دلباز بود و به شدت رسانه ای. به همین خاطر مهمترین گام ها را در جهت تعطیلی هفته نامه آتیه و تبدیل آن به روزنامه خورشید برداشت. ضیائی، همیشه از آرزوهای طلائی بیمه ای خود ( افزایش بیمه شدگان به مرز ۱۰ میلیون نفر ) سخن به میان می آورد، بدون اینکه ساز و کارها و بسترهای لازم را برای رسیدن به این جهش عددی بیمه شدگان فراهم کند و یا بگوید چگونه می تواند به این مهم دست پیدا کند در حالیکه سازمان تامین اجتماعی را به حیاط خلوت بانکی دولت احمدی نژاد تبدیل کرده است؟
جولان رادیکال های ضد اندیشه
پس از ناکامی او در رسیدن به خواب شیرین افزایش بیمه شدگان و حرف و حدیث های فراوانی که در پی راه اندازی روزنامه میلیونی خورشید برای وی ایجاد شد، علی ذبیحی با اندیشه و تفکرات رادیکالی و انقباضی به سازمان تامین اجتماعی آمد. ذبیحی در بدو ورود به قلع و قمع دگر اندیشان و روشنفکران و فعالان شاغل در موسسه های فرهنگی و پژوهشی تامین اجتماعی پرداخت. وی خیلی سریع و در آغازین روزهای تعطیلات نوروزی ( ۱۰ فروردین ۱۳۸۸ ) دستور تعطیلی موسسه فرهنگی و هنری آهنگ آتیه را که مجری هفته نامه داخلی تامین و هفته نامه سراسری آتیه بود و در ادامه به روزنامه خورشید تغییر انتشار یافت صادر کرد. اما این آغاز برخوردهای رادیکالی و امنیتی ذبیحی در سازمان تامین اجتماعی نبود. او به حقوق و مزایای قانونی کارکنان بخش های بیمه ای و درمانی سازمانی تامین اجتماعی هم دست اندازی کرد. به همین خاطر مزایای قانونی کارکنان شاغل در بخش های بیمه ای مانند کارانه تلاش، بهره وری و نیم عشر را هم قطع کرد. وی به شدت مدیری ضد رسانه ای بود و مانند خیلی دیگر از مدیران احمدی نژاد، اعتقادی به پاسخگویی به خبرنگاران و گزارشگران رسانه ها نداشت. سرانجام پس از اعتراض های بیشمار کارکنان بخش های بیمه ای و درمانی در کاهش چشمگیر حقوق و مزایای قانونی شان جای خود را به رحمت الله حافظی پزشک داد که با آمدن خود به سازمان تامین اجتماعی یک اتوبوس پزشک با خود به ساختمان تامین اجتماعی آورد. از نشاندن دکتر عباس زارع نژاد در مسند مشاور مدیر عامل و مدیر کل روابط عمومی و امور بین الملل این سازمان تا دکتر تدین در مسند مشاور اجرایی خود و به همین ترتیب سایر پزشکانی را که سرمایه کافی برای راه اندازی یک مطب نداشتند با پرداخت حقوق های میلیونی به تامین اجتماعی آورد! اما جنگ نافرجام و قدرت نمایی حافظی بر سر مساله اجراء «پزشک امین» با «پزشک خانواده» وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دکتر مرضیه وحید دستجردی به تراژدی تلخی برای حافظی منجر شد. سرانجام هم پزشک امین، طرح جنجالی رحمت الله حافظی برای گسترده شدن تصدی گری بزرگترین بیمه درمانی در بخش درمان کشور،متوقف شد. البته این طرح پزشک امین نبود که متوقف شد، بلکه این رحمت الله حافظی بود که متوقف و مجبور به خروج از ساختمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی شد.
حافظی که رفت، سید مجید موسویان که اصفهانی بود و در سازمان بیمه روستائیان و عشایر عنوان مدیر عاملی را یدک می کشید در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۰ حکم سرپرستی خود را از سوی شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دریافت کرد تا به مدت حدود ۵۰ روز پا به ساختمان قدیمی تامین اجتماعی گذاشته باشد. عمر صدرات عظمایی موسویان اصفهانی هم چندان به درازا نکشید و سرانجام در واپسین روزهای اسفند ماه سال ۱۳۹۰ ناگهان پای پرحاشیه ترین چهره جنجالی بازداشتگاه کهریزک به ساختمان تامین اجتماعی باز شد.
بازی دادن مردم با واژها!
به نظر نمی رسد دکتر روحانی بتواند به راحتی کلید ساختمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی تهران را به شخص مورد نظرش واگذار کند. این سازمان دریایی از وسوسه است. امروز تامین اجتماعی گردش میلیاردی بسیار بالایی دارد و بسیار هم جذاب و فریبنده است. معلوم نیست سی و یکمین کلیدار تامین اجتماعی چه کسی می شود؟ اما از جناب آقای دکتر روحانی انتظار می رود تا در کوتاه مدت به مسائلی که در ادامه گفته می شود بیشتر بپردازد. مهمترین راهکار برای برون رفت از بحران مالی و فساد اقتصادی در سازمان تامین اجتماعی، تغییر اساسنامه این سازمان و انتخاب مدیر عامل آن توسط نمایندگان کارگری، کارفرمایی و دولت است. یعنی تحقق اصل مترقی و زیبای سه جانبه گرایی که در حال حاضر به طور کامل به فراموشی سپرده شده است. به گفته تحلیلگران و آسیب شناسان مسائل بیمه ای، نخستین و مهمترین مشکل سازمان تامین اجتماعی که اتفاقا در تقابل و تضاد شدید با عنوان و محتوای آن که شمول سازمان عمومی غیر دولتی بودن را دارد می کند، انتصاب مدیر عامل این سازمان از سوی دولت است! تا زمانیکه مدیر عامل این سازمان را دولت انتخاب کند، آش همان آش است و کاسه همان کاسه و نباید انتظار معجزه داشته باشیم تا مشکلات و معضلات فراوان بیمه شدگان و مستمری بگیران حل و فصل شده و شاهد سرمایه گذاری و افزایش منابع مالی در تامین اجتماعی باشیم. در گام مهم دیگر، بلافاصله باید موسسه های تعطیل شده فرهنگی و هنری آهنگ آتیه و پژوهش که به تولید فکر، اندیشه و بسترسازی برای افزایش رشد و نمو فکری و ایجاد عقلانیت در بدنه کارکنان و مدیران سازمان از یکسو و مخاطبان سازمان مانند کارگران و کارفرمایان از دیگر سو می پردازند راه اندازی شوند. جایگزینی مدیران آگاه، توانمند، فهیم و با دانش که در حال حاضر در اداره های کل تامین اجتماعی در استان های محروم کشور خدمت می کنند و اتفاقا سوابق بسیار خوب و درخشانی هم از خود به جای گذاشته اند به جای مدیران سنتی و سرسپرده که بیشترین آسیب ها و ضررها را به بیمه شدگان و مستمری بگیران وارد کردند، در کوتاه مدت می تواند مسکنی قابل قبول باشد. اما همانطور که پیشتر هم اشاره شد، تغییر نگاه دولتمردان به سازمان تامین اجتماعی است. آقای دکتر روحانی؛ قبول بفرمائید که حال سازمان تامین اجتماعی خراب است و این سازمان در حال حاضر به مخروبه ای بدل شده است. در این میان باید به مدیران عامل اسبق سازمان هم اشاره کرد. آنها که کاستی ها و کژی ها را دیدند و طی این مدت بسیار سکوت کردند! شاید این سکوت آنها برای جماعت حاضر در همایش روز یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۲ در سالن الغدیر دانشکده مدیریت تهران پرسش برانگیز نباشد، اما به طور حتم برای جامعه مستقل، آزاد و اندیشمند کارگری، کارفرمایی، بیمه شدگان و مستمری بگیران و بویژه برای نمایندگان افکار عمومی یعنی خبرنگاران و گزارشگران آزاد اندیش جای شک و تردیدهای فراوانی دارد. این سکوت برای آزاد اندیشان به معنای تائید وخامت وضعیت کنونی سازمان تامین اجتماعی از منظر مدیران تامین اجتماعی دولت های نهم و دهم احمدی نژاد است. اگر حافظه مدیران عامل اسبق سازمان تامین اجتماعی حاضر در همایش روز ۳۰ تیر ۱۳۹۲ دچار کاستی شده است، در عوض مردم فهیم و هوشیار این سرزمین و بویژه رسانه های گروهی از حافظه قوی برخوردار هستند و تفاوت منتقدان وضعیت گذشته در فضای بسته مدیران احمدی نژاد در تامین اجتماعی با حال حاضر و بویژه با سازشکارانی که اکنون بوی صندلی های خالی مدیریتی در این سازمان مشام شان را قلقلک می دهد خوب درک می کنند.آنهایی که می توانستند بنویسند و ننوشتند. آنهایی که می توانستند حرف های شان را با افکار عمومی مطرح کنند و نکردند و حالا یادشان آمده که وامصیبتا پرچم سفید سازمان تامین اجتماعی تیره شده و کشتی مالی آن به گل نشسته است!
آقای دکتر روحانی؛حال تامین اجتماعی بسیار خراب است. به داد آن برسید.
کاش جناب آقای اورکی در این سالهای به قول خودشان در تبعید چند کتابی در حوزه تامین اجتماعی می خواندند و سری هم به روزنامه می زندند تا نوشته های افرادی که در همین فضا به نقد های جدی به حوزه عملکردی تامین اجتماعی را می دیدند و اینقدر بر این نکته که کسی در این وانفسا چیزی نگفت پا فشاری می کردند و کاش خود ایشان در همان زمانها که خیلی های دیگر مدیریت ها را نقد می کردند به این نقد های اکنونی خود می پرداختند نه الان که فضا برای آن نقد ها باز شده است .
به نام خداوند دوستدار زیبایی ها
جناب آقا یا سرکار خانم هاشمی؟!
با درود و آرزوی موفقیت
این پاسخ را برای آنهایی که مرا می شناسند نمی دهم. بلکه این پاسخ را به شما خواننده محترم و دیگر خوانندگانی که متاسفانه اینقدر زود قضاوت می کنند، می دهم. شما لطفا سری به سایت های خبری و تحلیلی بهارنیوز، بولتن نیوز، شما نیوز، خبرگزاری ایلنا، روزنامه های ملت ما، اعتماد، سایت خبری قانون و بسیاری دیگر از رسانه های مکتوب و الکترونیکی بزنید و سپس قضاوت کنید و ببینید که غیر از من و جناب آقای … کدامیک دیگر از دوستان این چنین مدیریت های سازمان تامین اجتماعی و سیاست های تخریبی شان را به نقد و چالش کشیده اند.
حرف ما روزنامه نگاران شاغل در سازمان تامین اجتماعی این نیست که نفس برگزاری اینگونه همایش ها بد است، بلکه ما می گوئیم اتفاقا این دوستان مدیران عامل اسبق سازمان تامین اجتماعی تاکنون کجا بوده اند؟!
اگر می خواهند پاسخ دهند که در زمان مدیریتی شان نمی توانستند ناگفته ها را بگویند و به قول ما روزنامه نگاران از پشت پرده ها سخن به میان بیاورند و افشاگری کنند، دستکم می توانستند پس از دوران ماموریت و یا عزل شان در سازمان تامین اجتماعی، ناگفته ها را با فعالان و مخبران رسانه های گروهی مطرح کنند. نمونه ای عرض می کنم. جناب آقای فرخ ملکوند فر را که به طور حتم همه می شناسند.خوب ایشان و جناب آقای عونی و خیلی دیگر از این بزرگواران که اتفاقا همه آنها از پشت پرده های سازمان به خوبی و تمام و کمال خبر داشتند و از مشکلات سازمان تامین اجتماعی و فجایعی که طی این سال ها بر این سازمان بیمه ای، بیمه شدگان و مستمری بگیران به خوبی آگاه بودند، پس از دوران خدمتشان، بنا به دلائلی در لاک انفعال و سکوت کامل رفتند. دلائل آنها هر چه که بود نمی تواند افکار عمومی مردم را قانع کند. چرا؟ چون آنها افراد عادی نبودند که یک حقوق بخور و نمیر کارمندی دریافت کرده و بگویند مشکلات مردم و بیمه شدگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی که به ما مربوط نمی شود.آنها مسوول بودند و به اعتقاد و باور همه افکار عمومی و وجدان های آگاه در پیشگاه خداوند متعال مسئولند و سکوت آنها، نمی تواند برای توجیه دلائل شان منطقی و عقلانی به نظر آید. خیلی از آقایان دیگر هم ترجیح داده اند تا سکوت کنند! دوست گرامی؛ اینکه من و امثال من می نویسیم به خاطر رسالتی است که بر عهده داریم. ما اجر و مزد خودمان را از یزدان بخشاینده طلب می کنیم و به دنبال این نیستیم که افرادی مانند شما عزیز بزرگوار به ما بگوئید دستتان درد نکند یا بکند. مگر وقتی بنده از مدیریت کنونی سازمان تامین اجتماعی انتقاد می کنم و مورد عتاب و خشم آنها واقع می شوم. مگر زمانیکه تهدید به اخراج شدن می شوم، شما و امثال شما می آئید و از حقوق من روزنامه نگار دفاع می کنید؟
اینجا یک سایت مربوط به فعالان تامین اجتماعی است. بیائید و بیائیم تا به شکلی منطق با یکدیگر بحث کنیم. توهین و فحاشی در قاموس کارکنان شریف و زحمتکش سازمان تامین اجتماعی جائی نداشته و ندارد. خواننده محترمی ما را به بی لیاقتی متهم می کند. اشکالی ندارد. همان زمان که بنده از آقای …. انتقاد می کردم، از سوی گروهی از همکاران شما در شعبه به این مساله متهم شدم که آقا جان … والله آدم خوبی است. می پرسیدم چرا؟! می گفتند: ما چکار داریم که در … چه کرده است! ما چکار داریم که منابع سازمان را چه و چه می کند. همین که کارانه تلاش، بهره وری و سایر مزایای ما را که ذبیحی قطع کرده بود دوباره می پردازد، این مساله نشانگر این است که وی آدم خوبی است. دوست گرامی؛ منطق این گروه از همکارانتان را می بینید؟!
خوب با این حساب؛ اگر بقال سر کوچه شما هم مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی شود و حق و حقوق قانونی شما را بدهد باید بگوئیم آدم خوبی است؟!
پس منافع بیمه شدگان و مستمری بگیران این سازمان در کجای معادله های فکری برخی از این کارکنان قرار دارد و یا بهتر است بگوئیم قرار می گیرد؟!
اگر … حقوق و مزایای قانونی شما را می دهد، کار زیاد و خارق العاده ای نکرده است. اگر شما به لحاظ قانونی شایسته دریافت این حقوق و مزایا هستید که به طور حتم نیز هستید، پس ایشان و یا هر کس دیگری که این مزایا را به شما بدهد کار زیادی نکرده است. اما اگر به فرض، شما شایسته این حقوق و مزایا نیستید، پس این پرداخت های غیر قانونی هم به سایر عملکرد ضعیف و غیر قانونی وی باید اضافه شود. اما شما نوشته اید که بنده اکنون که فضا باز است، اقدام به نوشتن کرده ام. خیلی ببخشید. شما تقصیری ندارید.عرض کردم بنده و دوستان من به خاطر شما ننوشته اند که حالا از شما انتظار تشکر و قدردانی داشته باشند. اما بیائید با تحقیق و عادلانه سخن بگوئید. از زمان آقای دکتر حافظی و حتی پیشتر از آن، از زمان آقای مهندس حسینعلی ضیائی، به شیوه های مدیریتی مدیران تامین اجتماعی انتقادهایی مطرح می کردیم. مستندات آن نیز دز هفته نامه تامین و آتیه موجودد است. بعد هم که این دو هفته نامه به دستور علی ذبیحی مدیریت وقت سازمان تامین اجتماعی تعطیل و یا بهتر است درستتر بگوئیم توقیف شد؛ رو به سوی سایت ها، خبرگزاری ها و رسانه های دیگر آوردیم. تبعات آن را نیز تاکنون پرداخت کرده ام و زین پس نیز پرداخت خواهم کرد.
دوست و سرور گرامی؛ جناب آقا یا خانم هاشمی بزرگوار، من نیازی ندارم تا سری به روزنامه ها بزنم. من در حال حاضر در روزنامه ها نیز مشغول به کار هستم. خوشبختانه آرشیو روزنامه ها نیز موجود است. غیر از جناب آقای … که به شکلی جدی مباحث تامین اجتماعی را در خبرگزاری ایلنا مطرح می کردند، سند مکتوب دیگری از پرده دری و انتقاد کارکنان تامین اجتماعی در رسانه های مکتوب و الکترونیکی موجود نیست. کسی هم بابت این مساله از آنها گله و شکایتی نداشته و ندارد. چرا شما بزرگواران به خودتان می گیرید. کارمند شاغل در شعبه این قدر مشغله فکری دارد که نتواند به آنها برسد. تازه نوشتن در حوزه رسانه ها کار افراد متخصص است. همانگونه که بنده و سایر همکارانمان در حوزه رسانه ها، ادعای تخصص در مثلا کار یک کارشناس درآمد شعبه را نکرده و نمی کنیم. کار روزنامه نگاری در ایران مانند راه رفتن روی طناب نازکی است که پائین آن نیز یک میدان مین است. این عین عبارت جناب آقای رجبعلی مزروعی از روزنامه نگاران باسابقه ایران است. همه ما دلمان برای سازمان تامین اجتماعی می سوزد و نگران آینده آن هستیم. نظر شما و سایر خوانندگان این سایت وزین نیز محترم و صائب است. اما بزرگواران به جای توهین و دشنام دادن، اگر حرفی دارید محترمانه بنویسید. اینجا هم کار نشد بنده در خدمتتان هستم. البته اگر از چاپ اسمتان واهمه ای ندارید و حاضر به پذیرش تبعات آن هستید. موفق و پیروز باشید.
به قول داود خان میرزایی افشین عزیز
دستت درد نکنه که اینبار آرامشت را حفظ کردی
به قول مولا علی
هرکس بر مرکب صبر و شکیبایی بنشیند به پیروزی نهایی دست یابد
جناب اورکی دستت درد نکند که غم سازمان را داری و آنرا بیان میکنی.همان طور که اشاره کرده ای حال سازمان خراب است و باید بدادش رسید اما چگونه؟ این خیلی مهم است .اجازه دهید مثالی بزنم.این مثال را زمانی که آقای مهندس ضیایی دوهفته ای بود که بعنوان مدیرعامل به سازمان وارد شده بود در همایشی در سالن نگین بعنوان نماینده کانون همکاران بازنشسته عرض کردم:
“همسایه دارم که پیش از انقلاب ۱۶سال در آلمان کارکرده بود و با شروع انقلاب به ایران بازگشته بود.چهار سال قبل از تامین اجتماعی آلمان نامه ای دریافت میکند با این مضمون که چون سال آینده شما به سن بازنشستگی میرسید و سابقه پرداخت حق بیمه تان در آلمان به نصاب رسیده است برای شما مستمری بازنشستگی برقرار خواهد شد .الان سه سال است که هر ماهه مبلغ مستمری برای ایشان حواله میگردد.”
این امر نشانه آنست که سازمان تامین اجتماعی آلمان به تعهد ات خود درقبال بیمه شدگانش پایبند است و اجرا میکند. ابزار و لوازم و روشهای لازم را در اختیار دارد.این امر نشانه وجود یک مدیریت آگاه به امور و یکپارچه میباشد و وارد جزئیات نمیشوم که مجال آن نیست . آیابرخورد سازمان ما در قبال بیمه شدگان و مستمری بگیران و کارفرمایان چنان است ؟ که البته نیست . اشکال کار کجاست ؟ نبود مدیران ارشد آگاه به امور تامین اجتماعی ، فقدان حساب انفردادی بیمه شدگان منسجم و یکپارچه ، عدم توجه به محاسبات بیمه ای ( آکتواریا) که اساس و زیر بنای بقای هر سازمان بیمه ای است .نبود رابطه منطقی و انسانی بین سازمان و بیمه شده و کارفرما،و دست آخر امر سرمایه گذاری که آنهم مشکلات خاص خود را دارد بعلاوه مواردی که شما اشاره کردید.
مدیر عامل انتخابی رسالتی بس سنگین بعهده خواهد داشت . انشااله فردی آگاه به امور بیمه و تامین اجتماعی انتخاب شود در اینصورت میتواند با انتخاب مدیرانی لایق و شایسته وبا برنامه ریزی منسجم و سازماند هی مناسب سازمان را در راستای اهدافش هدایت و راهبری نماید .
در اینجا توصیه میکنم که مدیر عامل انتخابی اکیدا” از نظرات مشورتی همکاران بازنشسته از طریق کانون همکاران بازنشسته بهره مند شوند و با تشکیل اطاق فکر این امر تحقق پیدا میکند. به امید پیروزی و موفقیت