خدمت در سازمان تأمین اجتماعی با الهام از ارکان آرمانشهر مهدوی و گفتمان امام خمینی (ره)
این روزها که مصادف است با سالروز میلاد باسعادت بزرگ منجی عالم بشریت ،حضرت مهدی (عج) و بیست و ششتمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)، ناخودآگاه سئوالی در ذهنم به عنوان یکی از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی نقش می بندد که جدا از تعاریف علمی و قانونی مشخص که از قواعد کاری و سازمانی نهادهای بیمه ای اجتماعی می باشد که مبتنی بر محاسبات اکچوئری اداره می شوند و سازمان تأمین اجتماعی را به عنوان یک نهاد عمومی،غیر دولتی با هویت اجتماعی و اقتصادی میدانیم ومی شناسیم و بر آن نیز صحه می گذاریم ، در این فضای معنوی به عنوان یک انسان مسلمان و معتقد به اهل بیت (ع) بین انجام خدمات سازمانی و نظام انقلابی که نطفه آن با قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ بسته شده است و امیدواریم به انقلاب حضرت مهدی (عج) ختم گردد ، چه ارتباطی وجود دارد؟
با مطالعه ای محدود پیرامون موضوع مهدویت و نهضت امام خمینی (ره)که اذعان دارم اطلاعات بسیار ناچیزی در این روزها از این موضوع یافته ام ، به نظر می رسد در بررسی ارکان چهارگانه آرمانشهر مهدوی که بر اساس تحقیق پژوهشگران علوم و دکترین مهدویت می باشد، عبارتند از : ۱- هدایت ۲- امنیت ۳- عدالت ۴- حمایت ، فعالیت در هربخش سازمان تأمین اجتماعی به عنوان یکی از عناصراجزای بزرگترین نهاد بیمه گر اجتماعی را می توان در فضای معنوی، همراه با ارائه خدمت به جامعه هدف اعم از بیمه شدگان، کارفرمایان و مستمری بگیران در راستای ارکان چهارگانه آرمانشهر مهدوی دانست .
ما کارکنان سازمان تأمین اجتماعی همواره به خود می بالیم که در سازمانی خدمت می کنیم که با خدمت صحیح، صادقانه و انشاءا… خالص هریک از ما ، امنیت اجتماعی،عدالت اجتماعی و حمایت اجتماعی در سطح بهتر و مطلوبتری برای هریک از هموطنان و شهروندان آرمانشهر مهدوی به ارمغان آورده می شود و اهداف مستتر در خدمات سازمانی ما انشاءا… در زمره اهداف متعالی آرمان شهر مهدوی قرار می گیرد .
در عصری زندگی می کنیم که یکی از بزرگترین انقلابهای مردمی و دینی جهان به رهبری بزرگمردی چون امام خمینی (ره) به ثمر نشسته است که با رهبری پیامبر گونه خود منظومه گفتمانی نوینی را در ادبیات حاکمیتی جهان پایه ریزی کرده است. این منظومه گفتمانی در مدار دال مرکزی و بافتهای معنایی بر پایه حس اخوت و بر پایه حقوق و تعهدات متقابل و چهارچوب الهی شکل و قوام یافته است. در ادبیات انقلابی معمار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، منظومه گفتمانی به عنوان دال مرکزی ” ملت – دولت ” با دوگانه های ” خدمت – نظارت ” ، ” خدمت – محبت ” و
” خدمت – مشارکت ” ساختارمندشده و عینیت معنایی می یابد .
باردیگر باید به خود ببالیم در سازمانی خدمت می کنیم که با تعبیر گفتمان انقلاب اسلامی در مدار رویکرد فرهنگی سازمان تأمین اجتماعی می توانیم منظومه گفتمانی ” مردم-سازمان” را با تأسی از اندیشه های زلال و عمیق امام خمینی (ره) مجدداً پیاده سازی کرده و اصول سه جانبه ” خدمت – نظارت” ، ” خدمت – محبت” و
” خدمت-مشارکت ” را در جهت تعالی هرچه بهتر سازمان تأمین اجتاعی به عنوان سازمانی پایدار، پویا ، چابک و سرآمد در پاسخگویی با فرایند های هوشمندانه ارائه خدمات کیفی بکار ببریم .
حمید رضا اشراقی
مدیرکل فرهنگی و اجتماعی کارفرمایان و سازمانها
به نام خداوند آرامش دهنده قلوب
سلام عرض می کنم خدمت همکاران محترم خودم در سازمان تامین اجتماعی
سخن خود را با این دعا آغاز می کنم: «اللَّهُمَ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَانَّکَ انْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ، لَمْ اعْرِفْ نَبَّیک اللّهُمَّ عَرِّفنى رَسوُلَکَ فَانَّکَ انْ لمَ تُعَرِّفْنى رَسوُلَکَ، لَمْ اعْرِفْ حُجَتَکَ، اللّهُمَّ عَرِّفنى حُجَّتَک فَانَّکَ انْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَن دینى»خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسول خود را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانى حجتت را نخواهم شناخت و اگر حجت خود را به من نشناسانى در دینم گمراه خواهم شد.
تشکر می کنم که دوستان گرامی که از دکترین مهدویت(عج) و گفتمان حضرت امام خمینی رحمت اله علیه در سازمان تامین اجتماعی سخن به میان می آورند و صحیح هم همین موضوع است. همین طور که مستحضرید و بیان شده است اولین رکن در گفتمان مهدویت هدایت است که در دعای انتظار فرج نیز برای هدایت انسان از خداوند تقاضا داریم خداوندا خودت را به من بشناسان چراکه اگر تورانشناسم پیامبرت را نخواهم شناخت و اگر پیامبرت رانشناسم حجت تورا بر روی زمین نخواهم شناخت و اگر حجت تو را نشناسم در دینم دچارگمراهی و ظلالت خواهم شد. این سه رکن دعا، یعنی خداشناسی، رسول شناسی و حجت شناسی اسباب و علل اصلی هدایت انسان است. اگر انسان این سه رکن را به صورت متعادل داشته باشد هدایت خواهد شد و اگر در هریک از این سه رکن لغزشی ایجاد شود هدایت انسان محقق نخواهد نشد. همگی ما(شیعیان) مدعی و از منتظران ظهور حضرت حجت هستیم و هر لحظه علاقه مند به ظهور آن حضرت و قرار گرفتن در رکاب آن حضرت هستیم. سئوالات اصلی این است که سیمای منتظران واقعی حضرت چگونه است؟ آیا مقدمه ی ظهور حضرت قائم(عج) فراهم گردیده است؟ آیا بستر برای پذیرش ظهور حضرت فراهم است؟ شاید همگی ما سیمای خود را مانند سیمای منتظران بدانیم و با ایجاد انقلاب اسلامی ایران، مقدمه و زمینه ظهور حضرت را فراهم می دانیم. درنتیجه اینگونه به نظر می رسد که بستر ظهور حضرت قائم فراهم
گردیده است. باید عرض کنم تا ایصال به مطلوب فاصله ی بسیاری داریم و هدایت واقعی در درون ما آنگونه که شایسته است شکل نگرفته و هر روز از آرمان هایی که امام رحمت اله علیه و شهیدان عزیز در پرتوی اسلام ناب محمدی ترسیم نموده اند و به دنبال تحقق آن بوده اند، عقب نشینی کرده ایم. اگر در این دوران گوش به فرمان ولایت باشیم و در اجرای فرامین ایشان، چون و چرا نیاوریم آن وقت می توان امید داشت که هدایت در درون ما شکل گرفته است و میتوانیم خود را جزء منتظران حضرت حجت(عج) بدانیم و اگر مسیری غیر از آن را در پیش گیریم مطمئن باشیم در زمان ظهور هم طاقت نخواهیم آورد و در صف مخالفان آن حضرت قرار خواهیم گرفت.
حالا ببین در این تراز در کجا قرارگرفته ایم و آیا می توانیم جزء منتظران باشیم.
اگر هدایت در درون ما شکل گیرد خود به خود امنیت و عدالت در جامعه فراهم خواهد شد و هیچ نیازمندی برای حمایت وجود نخواهد داشت. آن وقت است که زمینه ظهور فراهم است و یقیناً جمهوری اسلامی ایران مقدمه ای بر حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود.
ان شاءالله
با سلام و احترام
وقتی در جهت عدالت قدمی بر می داریم نوعی دعای فرج است . وقتی روح وحدت و اتحاد را در جامعه بسط می دهیم نوعی انتظار است. تامین اجتماعی قدمی در جهت اتصال به ظهور است.
مطلب خوب و ارزنده ای است بویژه که نویسنده توانسته پلی بزند بین گفتمان مهدوی و کار در سازمان تأمین اجتماعی .
بدون تردید توسعه و فراگیری تأمین اجتماعی در جامعه ایران نقش بسزایی در تحقق شعار توسعه عدالت اجتماعی که از اهداف گفتمان مهدوی است دارد. بی شک فعالیت در این سازمان نیازمند نیروی انسانی متصف به صفات انسانی است . در حقیقت مسئولان ارشد سازمان موظف هستند شرایطی را ایجاد کنند تا نیروهای انسانی شاغل در این سازمان با فراگیری آموزشهای لازم تخصصی به مرور به زیور فرهنگ و اخلاق حسنه آراسته گردند . در اینجاست که موضوع مورد بحث دامنه فراگیر می یابد آیا زمینه برای تعالی نیروهای انسانی در سازمان فراهم است ؟ آیا فرهنگ سازمانی مداوماً از سوی متولیان آن رصد و روزآمد می شود ؟ آیا سیستم اداری و مالی در تأمین اجتماعی توانسته نیروهای انسانی را به مرور به سرمایه انسانی تبدل کند؟ با واکاوی فرهنگ مهدویت به سادگی روشن می گردد که با مدیریت مطلوب منابع انسانی یک سازمان است که می توانیم محصول نهایی که خلق صفات انسانی و اخلاقی در تک تک پرسنل تأمین اجتماعی است را برداشت کنیم . گرچه معتقدم پرسنل شاغل در این سازمان از زحمتکش ترین کارمندان کشور هستن اما به نظر من سازمان تأمین اجتماعی فاقد برنامه و استراتژی بلند مدت در خصوص هدایت و پایش نیروهای شاغل است و این موضوع است که به مرور امراض و عیبهای سازمانی بروز و به ظهور می رساند .