زنان در تامین اجتماعی
فاطمه رحیمی مقدم
به بهانه شصتمین سال فعالیت سازمان تامین اجتماعی (اگر عزم و باور به شکستن این سقف شیشهای نیست، دستکم بلندترش کنید)
به کرات در برنامه ها وسیاستها در سطح خرد و کلان، به بخش زنان اشاره میشود، به رغم ادعای برابر در حقوق اجتماعی از جمله عدالت رفتار در استخدام، ارتقا و انتصاب درشرایط مساوی میان زنان و مردان با تاکید به کارایی و قابلیت درعرصه کار و تلاش؛ لیکن درعمل، زنان همواره نتوانستند با وجود سقف شیشهای حاکم ( class ceiling ) که مانعی سرسخت برای ابراز ایشان در سطحی سازمانی فراتر در سلسله مراتب سازمانی میباشد، ورود نمایند.
گرایش و باور به برتر بودن جنس مذکر، گرایش شدید مردسالاری در انتصابات، حضور بسیار کم رنگ زنان در مقام تصمیم گیرندگان و ساختار قدرت، در حاشیه و نامرئی قرارگرفتن زنانی که در سایه کلاهداری میکنند، اما کلاهدار نیستند، پیاده نظام بودن ایشان، عدم تمکین کارکنان مرد از مافوق زن، عکسالعمل محتاطانه زنان، بیاعتمادی زنان و کم توانی در ایجاد گروه های غیررسمی و ذی نفوذ ناشی از نبود تعداد زنان تصمیمگیر همتراز درحد گروه (دستکم سه نفر) و نبود ارتباط فکری بایسته با هم گروه ها و همتایان منجر به انزوای فکری میگردد؛ زیرا بنا به شرایط مردان در نوعی از روابط شغلی با یکدیگر قرار میگیرند که زنان عموما به لحاظ نبود شرایط مشابه، ازاین نوع از روابط به دور میباشند و صرفا در گروه زنان تا سطوح کارشناسی چنین ارتباطاتی وجود دارد؛ لیکن در سطوح فراتر چنین چیزی وجود ندارد و سعی می نمایند در پیله خویش فرو رفته به گونه ای که حتی در سبک مدیریتی شان به طور اجتناب ناپذیر تاثیر میگذارد که همه موارد یادشده ریشهای بس عمیق و تاریخی در باورها، فرهنگ، طرز تفکر و برداشت جامعه دارد و مداومت و پافشاری در آن منجر به تنظیم رفتارها و نهادینه شدن آن به گونه پیشگفت گشته است.
در حال حاضر با توجه به پیشرفت زنان در حوزه دانش در مقایسه با مردان با افراطی بس شدید درخصوص بیان مقام، توان، ارزش، استعداد و … زن از سوی سیاستمداران و صاحبان اندیشه و از طرفی از باب مشارکت زنان در حوزه تصمیم در مقایسه با مردان با تفریطی بس شدیدتر در عمل مواجه هستیم و انتخاب گزینشی زنان در عرصه کار بیشتر جنبه نمایشی به خود گرفته است. به هرحال زنان آن چنان در زیر ذره بین قرار می گیرند که امکان حضور پایدار ایشان و ارتقا به مناصب بالاتر میسر نمیباشد. شکاف معنادار بین بیان و عمل مبین عدم باور در این مسئله می باشد و همچنان به مثابه شهروندان درجه دو محسوب می گردند.
زنان تصمیم گیر در تامین اجتماعی
در تاریخ ۶۰ ساله تامین اجتماعی هیچگاه زنی (سازمانی یا غیر سازمانی ) در مقام “مدیر عامل” یا “عضو هیات مدیره” و “معاون مدیرعامل” و “مشاور مدیرعامل” در این سازمان اقتصادی و اجتماعی قرار نگرفته است. از این رو اشغال زنان در مناصب مزبور صفر می باشد.
با نگاهی به ادوار گذشته، بر اساس اطلاعات بدست آمده، قبل از انقلاب صرفا یک زن بعنوان سرپرست اداره کل حقوقی سازمان تامین اجتماعی برای مدت کوتاهی عهده دار پست مزبور بوده است. البته در ستاد مرکز وقت در سطح رئیس دفتر مدیرعامل، رئیس اداره دبیرخانه، حسابرسی و رئیس شعبه درشهرهای اصفهان و تهران زنانی عهده دار پستهای مزبور بوده اند که مناصب مزبور در عداد مناصب عالی نمی باشد. پس از انقلاب هم تا اواخر دهه ۷۰ به تعداد انگشت شمار زنان در سطح معاون مدیرکل، رئیس اداره در ستاد مرکز و نیز در سطح اجرائی رئیس شعبه و نیز رئیس واحد درمانی به تعداد انگشت شمار منتصب گشتند که به تدریج تعداد زنان در این سطح فزونی یافت.
در اوایل دهه ۸۰ اولین مدیر کل زن در ستاد مرکز در حوزه معاونت امور استانها منتصب گردید و تا به امروز تعداد زنانی که در سطح ستاد مرکزی سازمان و ادارات کل استانها و مدیریت درمان در پست مدیر کلی منتصب گشتند از ۵ نفر تجاوز نگردیده اند. هم اکنون تنها ۳ زن این عنوان را با خود یدک می کشند.
شاخص توسعه انسانی سازمان تامین اجتماعی براساس شکاف جنسیتی
کشور ما در شاخص های توسعه انسانی بر اساس گزارش شکاف جنسیتی سال ۲۰۱۲ مجمع جهانی اقتصاد از بین ۱۳۵ کشور رتبه ۱۲۷ را درخصوص نابرابری زنان و مردان را به خود اختصاص داده است. از طرفی زنانی که قریب به ۳۳ درصد از کل شاغلین بخش دولتی را بخود اختصاص می دهند بر اساس آمار رسمی قریب ۱۱ درصد از” مناصب عالی ” را در اختیار دارند. حال زنان در سازمان تامین اجتماعی که ۴۲٫۱ درصد کل شاغلین را به خود اختصاص داده اند با طیف وسیع فعالیت این سازمان، چند درصدی از مناصب عالی از هیات مدیره تا مدیرکلی را دراختیار دارند؟.
با توجه به تعداد مناصب عالی در سازمان تامین اجتماعی شامل اعضاء هیات مدیره، مدیرعامل، معاونت مدیرعامل، مشاور مدیرعامل و مدیرکل اعم ازحوزه ستاد مرکزی سازمان و ستاد استانهای بیمه ای و درمان ( بدون احتساب ردیفهای مدیریتی اشغالی معاونتهای امور استانها و فرهنگی واجتماعی ) زنان ۲٫۶ (۳ به ۱۱۵) درصد از مناصب عالی را در اختیار دارند.
حتی اگر صرفا درصد اشغال مدیران کل زن را به پستهای مدیرکل به تفکیک محاسبه شود. در ستاد مرکز ۶درصد، در ادارات کل بیمه ای استان ها ۲٫۸ درصد و در مدیریت درمان استانها صفر می باشد. که در مجموع درصد اشغال زنان مدیرکل به کل پست موجود مدیرکلی و همطراز ۲٫۸ درصد ( ۳به ۱۰۱ ) می باشد.
شایان ذکر است که در حال حاضر ۵۷.۱۳ درصد از زنان در سازمان مزبور دارای مدرک لیسانس به بالا بوده بطوری که دارندگان لیسانس ۴۵.۸ درصد کل جامعه زنان را شامل می گردند. در مقایسه ۴۲٫۹۲ درصد ازجامعه ۵۷٫۹ درصدی آقایان دارای مدرک لیسانس به بالاست که تقریبا در این سطح از مدرک تحصیلی تعداد زنان با تفاوت بسیار اندکی نزدیک به تعداد مردان است.
توزیع نابرابر قدرت
شاخص جنسیتی توسعه انسانی سازمان تامین اجتماعی نه تنها رضایت بخش بلکه از شاخص جنسیتی توسعه انسانی در بخش دولتی نیز در درجه بسیار پایین تری قرار گرفته است که توجه تصمیم سازان و تصمیم گیران را به ارتقا این شاخص علاوه بر دیگر شاخص ها که موضوع این مقال نیست جلب می نماید. این درصد بطور شفاف بیانگر وجود سقفی سخت، ثقیل و غیر قابل انعطافی که بر سر زنان سازمان سایه گسترانیده است. آنان فقط موقعیت های فرو دست تر را اشغال می نمایند و سپس در جازدن را هر روزه تکرار می کنند. از رشد و تکاملی که محق آن هستند محرومند. و اگر هم در حوزه اجرایی درمان نیز از درصدی بالاتر و رضایت بخش تر از حوزه تصمیم گیری و مناصب عالی برخورداراست از برکت الزامات در بخش بهداشت و درمان (حوزه پرستاری ومامایی ) می باشد.
ایچاد کمیته های تخصصی و موضوعی با حضور زنان بطور مقطعی و شعاری نه تنها چاره ساز نبوده بلکه صرفا موید به باور مرزبندی زنان و مردان و مداومت و پافشاری به تمایز در جایگاهی که غالبا هیچ تماتعی از باب جنسیتی وجود ندارد ،می باشد.
تغییر زاویه دید
موفقیت سازمانی در گرو توسعه و تعالی آن است و راه توسعه و تعالی جز از مسیر استفاده صحیح از تخصص ها، اندیشه ها (بدون نگرش جنسیتی ) در هر سطحی از سازمان و توزیع متناسب صورت نخواهد گرفت. زنان سازمان برای نیل به برابری های شغلی دراین توزیع نابرابر راه درازی در پیش دارند. با توجه به ماهیت این سازمان اجتماعی و اقتصادی و ویژگی های مثبت و نقش آفرینی زنان در این عرصه از باب:
– توانمندی در برقراری تعاملات موثر اجتماعی با مخاطبین خود بنا به ویژگی های این جامعه (بیمه شدگان و مستمری بگیران)
– دقت، احتیاط و سلامت خاصی که زنان در انجام امور مالی و محاسبات درآمدی دارند
– صبوری و بردباری در انجام وظایف محوله بویژه در ارتباط با امور مستمری بگیران و بیماران (بخش اعظمی از کادر بالینی را زنان در واحدهای بیمارستانی و کلینیکی و … شامل می گردند) و ….
توجه متولیان امر را به حضور پر رنگ تر ایشان جلب می نماید. ایچاد کمیته های تخصصی و موضوعی با حضور زنان بطور مقطعی و شعاری نه تنها چاره ساز نبوده بلکه صرفا موید به باور مرزبندی زنان و مردان و مداومت و پافشاری به تمایز در جایگاهی که غالبا هیچ تماتعی از باب جنسیتی وجود ندارد، می باشد. با روشنگری و درک صحیح از شرایط ضرورت تدبیری از سوی مدیریت و متولیان امر را می طلبد که شاید منجر به روزنه امیدی جهت حضور و شکوفایی این سرمایه ها انسانی گردد چنانچه روند این دوگانگی تشدید و شکافها عمیق ترگردد می تواند بعنوان چالشی جدی در سال های آتی نمایان گردد:
– جایگزینی حضور ارزشی زنان و هویت بخشی بنا به قابلیت و نه حضور نمادین از سوی مدیریت عالی سازمان.
– گشایش در زاویه دید مدیریت عالی و زدودن شکاف جنسیتی که بستر ساز تغییر نگرش در کلیه سطوح خواهد شد.
– تغییر نگاه فرهنگی و نهادینه کردن در تفکر و عمل به دور از شعار و با شعور حاکی از باور ونگرش دربسط مشارکت زنان و حذف موانع مشارکت بنحوی که که کرسی های تصمیم گیری بر اساس لیاقت، توانمندی و بدور از نگرش جنسیتی در چارچوب شایستگی ها و قابلیت ها .
– ایجاد حس اعتماد و انگیزش در زنان سازمان و خودباوری و زودودن خود منفی سازی.
– آموزش حقوق عمومی برای کلیه کارکنان سازمان در ایجاد باور مشترک و عدالت.
امیدی را شاید و تدبیری را باید تا زنان از زیر هجمه این نابرابری ها سر برآورند و سازمان لبخندی نیز بر آنان داشته باشد.
فاطمه رحیمی مقدم
ناپلئون بنا پارت:
اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند تمام دنیا را فتح میکردم…
آدولف هیتلر:
اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند، صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی میشد.
پبامبر اعظم(ص):
روزی مردانی از سرزمین پارس به دور ترین نقطه ی علم خواهند رسید .
بن لادن:
اگر دنبال مردانی هستی که تا پای خونشان از عهدشان دفاع کنند، در سرزمین پارس به کاوش بپرداز.
و حال اعتقاد دارم اگر تنها و تنها چندین نفر از زنان سازمان تامین اجتماعی بخواهند این دید و نگرش جنسیتی را با تلاش و پشتکار خود از بین ببرند آنان نیز خدمت بزرگی به همجنسان خود در آینده کرده اند. زنان کشوری چون آمریکا تا قریب به ۱۰۰ سال پیش هیچگونه حق رای نداشتند ولیکن با اصرار و ابرام و توهین و شکنجه روانی و به زندان رفتن و در نهایت همدلی و همراه شدن همسر رئیس جمهور وقت با ایشان بالاخره حق رای را از دولتمردان گرفتند. و بدانید در این کره خاکی حق گرفتنی است، آنرا به کسی نخواهند داد. به امید روزی که در هیچ جایی از امور زندگی نگاه جنسیتی حاکم نشود و فراموش نشود دختران امروز ما مردان، زنان فردای این جامعه هستند. باقی بقای دوستان
با نهایت احترام.
بنده معتقد هستم نباید نگاه جنسیتی به موضوع حاکم باشد. حتی اگر نگاه و رویکرد حاکمیتی ، مسئله جنسیت را در انتصاب مدیران لحاظ نماید ، اعتراض به آن نوعی تائید بر دو دستگی و دوگانگی دوجنسیت خواهد بود. نظر بنده این است که در همه حال فارغ از تفاوت جنسیت ، باید بر شایسته سالاری تاکید نمائیم.از سوی دیگر هرچند در مقاله فوق تنها به نسبت اشغال پست های مدیرکل و همتراز آن اشاره شده است ، می توان به عنوان نقطه روشن در رفع نگاه جنسیتی ، به حضور فعال تعداد قابل ملاحظه ای از بانوان همکار در پست های معاون مدیر کل ، رئیس گروه یا رئیس اداره در ستاد مرکز و همچنین در پست های رئیس یا معاون واحد اجرایی ، روسا و کارشناسان ارشد در ستاد استان ها و مواردی از این قبیل توجه نمود که طبعا در روند آتی در مناصب مدیریتی بالاتر خدمت خواهند نمود. علی ایحال با توجه به توانمندی های قابل ملاحظه بسیاری از بانوان همکار که علیرغم عهده داربودن مسئولیت های محیط خانواده ، در نقش سازمانی خویش نیز موفق ظاهر شده اند ، امید آن دارم که در آینده نزدیک بر مبنای شایسته سالاری ، از این توانمندی ها در راستای پیشرفت ونیل به اهداف سازمان استفاده بهینه گردد.
با تشکر از سرکار خانم رحیمی مقدم در خصوص طرح موضوع جایگاه زنان در حوزه مدیریت وتصمیم گیری تامین اجتماعی لازم در این خصوص به دو نکته مهم توجه شود:
۱- اولین عامل تاثیرگذار در حضور اندک زنان در تصدی بخشهای مدیریتی به باورهای فرهنگی حاکم بر جامعه ما برمی گردد که این باورها هم در تفکر بخش قابل ملاحظه ای از زنان و اکثر مردان این مرز وبوم علی رغم افزایش تعداد تحصیلکردگان در بین هر دوجنس دیده می شود و ریشه ای عمیق دارد “که زنان همواره در رتبه پایین تری از مردان قرار دارند” و متاسفانه این دیدگاه نه تنها در میان جمعیت مردان بلکه در میان ما زنان نیز به عنوان اصلی پذیرفته شده، وجود دارد. به طور قطع در سازمانی مانند تامین اجتماعی که ساختار سنتی بر آن حاکم است این تفکر تشدید شده است. البته این روزها حمایت ظاهری و کلامی از حضور موثر زنان در عرصه های مدیریتی برای مسئولان و مدیران مرد به نوعی پز و ژست تبدیل شد تا بدینوسیله خودشان را روشنفکر جلوه دهند اما در عمل چنین نیست. زنان اگر هم توانمندی خودشان را در محیط اداری به اثبات برسانند و حتی اگر حضورشان موثرتر ازمردان باشد بازهم برای ارتقاء شغلی شانس بسیار کمی دارند.
۲- نکته بعدی که بازهم ریشه در ابعاد فرهنگی دارد این است که خود جمعیت زنان نیز در این بی توجهی موثرند متاسفانه هستند زنانی که هنگامی که وارد سازمانی می شوند، می خواهند کار بی درد سر و بی حاشیه ای داشته باشند تا به کارهای خانه داری و همسرداری از یک سو و گردش و تفریح خود از سوی دیگر برسند و در نتیجه تلاشی برای بالا بردن توان کارشناسی و تخصصی خود نمی کنند و معتقدند ارتقای پستی برای مردان است.
اما امیدوارم با تلاش جمعیت زنان سازمان و تغییر تفکر مردان و پذیرفتن این موضوع که حضور زنان در بخش خدمات دهی و تصمیم گیری بسیار موثر است بتوانیم شاهد حضور زنان همکار در عرصه مدیریتی و تصمیم گیری تامین اجتماعی باشیم.
ضمن تشکر از سرکار خانم مقدم از طرح این مساله که البته مساله قابل توجهی است و تاکید بر اینکه من بر این باورم که انتصابات لازم است بر اساس شایستگی ها صورت گیرد نه جنسیت. در اینجا به این مفهوم که صرفا به دلیل اینکه تعداد مدیران زن کم است نباید جنسیت زنانه را بر شایستگی ترجیح داد ولی قطعا در شرایط برابر می توان گفت که برابری جنسیتی هم می تواند عاملی اثر گذار در انتخاب به شمار آید. اما نکته حائز اهمیت در یادداشت خانم مقدم این است که ایشان بدون هیچ پشتوانه علمی زنان را با دقت تر، سلامت تر، صبورتر و بردبارتر از مردان می داند که این رویکرد ایشان را باز به دام رویکرد سلطه طلبانه ای می اندازد که خود ایشان سعی در نقد آن دارد. اگر بناست که نگاه سلطه گرانه مرد سالارانه به نقد کشیده شود نمی توان در همان پاردایم تبعیض قرار گرفت و آنرا نقد کرد. بلکه باید بر مبنای پارادایم جدیدی که نگاه برابر طلبانه ای داشته باشد وارد حوزه نقد شد. چرا که نتیجه این نوع نگاه همان خواهد شد که تا کنون بوده است.
شاد و رها باشید.
گرایش و باور به برتر بودن جنس مذکر، در نزد زنان بسیار بیشتر از مردان است.همچنین استرس محیط کار برای زنان با وجود روسای زن بیشتر است.در حالی که جنسیت مدیر و رییس برای مردان فرقی ندارد اما زنانی که مجبور به فرمانبرداری از همجنس خود هستند بیشتر به افسردگی،سردرد و اختلالات خواب خواب دچار می شوند.
دانشمندان دانشگاه تورنتو در تحقیق بر روی ۱۸۰۰ کارمند به این نتیجه رسیدند که علت این امر می تواند سندرم((ملکه ی زنبور)) باشد که بر اساس آن زنان موفق دوست ندارند در حلقه ی رقبای زن خود قرار بگیرند.
این محققان همچنین اعلام کردند که زنان بیشتر تمایل دارند تا با روسای مرد کار کنند چرا که به طور سنتی نقش رهبری را مختص مردان می دانند.محققان به بررسی میزان استرس و سلامت جسمی کار مندان در دو وضعیت متفاوت کار برای یک رییس مرد و کار برای یک رییس زن پرداختند.این در حالی بود که سطح استرس مردان با تغییر جنسیت رییس فرق نمیکرد.اگر چه علاقه ی آنها به تیم مدیریتی متشکل از زنان و مرد بیشتر بود.
منبع:((مقاله ای از اسکان شیمان))
خلاصه این که اگر مارادوناهای جامعه مردان رو بیخیال بشین و حواستون به غضنفرهای جامعه نسوان باشه ، یحتمل استراتژی راهگشاتری برای دغدغه مذکور انتخاب کرده اید.
سرکار خانم مقدم
سلام و عرض ادب
از اینکه به مبحث زنان پرداختید و ظلم هایی که در زمان گذشته و حال به آن اشاره کردید قابل تامل است .
من نه به عنوان یک مرد بلکه به عنوان یک بازنشسته در سازمان تامین اجتماعی با نظرات ارائه شده موافقم
به آمار ها و ارقام اشاره فرمودید بد نیست کمی هم به کارنامه همان افراد می پرداختید اینکه به خانمها میدان داده نشده اصلی درست است اما به آنهایی هم که میدان داده شده است در زمان خود چه کارنامه درخشانی ارائه شده خدای ناکرده قصد بنده سرکوب خانم ها نیست بلکه بیان این مطلب است که در آنجایی که باید خانم ها نشان می دادند از آقایان پیش هستند مگر در تعداد انگشت شماری دقیقا عکس عمل کردند.
اشاره به امور استانها فرمودید همیشه آقای … در انجام امور اینچنینی پیشتاز بودند نه در امور استانها بلکه در شعب بیمه ای اما چقدر افراد منصوب نسبت به همتراز خود موفق بودند فارغ از مباحث و فعالیت های سیاسی جای بحث دارد
(اکثر خانم ها با توجه به نگرش آقای حیدری علاقمند به حضور در حوزه ایشان داشتند اما چقدر به ایشان کمک شد تا پرچم این مقوله را ترفیع دهند جای سوال است)
چقدر کمک کردند تا ضرب المثل
ده درویش در یک گلیم بخسبند دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند
بارها از آفراد شنیده ایم که
ده پادشاه در یک اقلیم بگنجند لیک دو زن در ده اقلیم هیچ
را نقض کنند خدا داند
اصلاً از شما سوال می کنم شما به عنوان یک زن موفق در زمان تصدی خود در کسوت معاون مدیر کل چقدر تلاش کردید تا خانم ها در تصدی زیر مجموعه خودتان بیش از آقایان رشد کنند ( در شرایط برابر) چقدر از این مقوله دفاع و حمایت کردید چقدر برای رشد زنان همتراز خود در جایگاه رفیع تشکیلات که از سیاست گذاران آن بودید تلاش کردید و از زنهایی که در سایر واحدها خدمت می کردند حمایت کردید نه فقط شما سایر خانم ها هم به همین صورت
شما و همتای شما در معاونت اداره کل بودجه و تشکیلات چقدر تلاش کردید تا یکی از شما دو نفر به عنوان مدیر کل بودجه و تشکیلات بالا بیاید چقدر همدیگر را حمایت کردید
رمز موفقیت آقایان علاوه بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و شرعی جامعه نبودن بعضی از خصلت ها است نمی توانید کتمان کنید که این خصلت ناپسند در خانم ها بیش از آقایان نیست
پس اولین گام اینست که این خصیصه ها ا از خود دور کنند به نظر من باید چشمها را شست جور دیگر نگاه کرد نگرش ها را عوض کنیم زن و مرد ندارد هر که بهتر خدمت می کند بپذیریم که جایگاه را برای او خالی کنیم خاصه زن یا مرد باشد
در اینجا از تمامی خانم هایی که در جایگاه های مدیریتی قرار گرفته و به حق ثابت کردند که زنان جامعه ما لایق بیش از اینها هستند تشکر می کنم و از سایر خانم هایی که در موضع ضعف قرار گرفتند و سمبلی شدند برای اینکه در هر جلسه ای که قرار است به زنی پستی بدهند به هم نگاه می کنند و می گویند خدا خیرت بده به همون خانم سمت دادیم یه عمر باید دنبالش بدویم تا نقاط ضعفش را بپوشانیم تمنا می کنم کمی به خود بیایند که آنها رسالت حفظ کیان خانم ها را عهده دارند.
بنده به عنوان یک مرد که دارای دو دختر دانشجوی سال آخر هستم همیشه حامی خانم های زحمتکش تامین اجتماعی بوده و هستم و اگر هم کلامی نوشته شد صرفا از روی دلسوزی بوده و بس و صرفا برای آن بوده که در این دوران که دوره انتخاب صحیح است کمی به خود بیایند شاید کمی هم اشکال از خودشان است.
ای کاش قسمتی محرمانه وجود داشت تا این درد و دلها را محرمانه عرض می کردم اما وقتی فکرش رو می کنم می بینم بد هم نیست که اشکالات را اول در خود پیدا کنیم بعد دیگران را متهم سازیم
به امید موفقیت همه زنان دنیا بالخص زنان ایرانی و خاصه تر زنان پر تلاش خانواده تامین اجتماعی
ایکاش این سایت هم به تبعیت از وبلاگ آقای حیدری مطالب را سانسور نمی کرد و اجازه میداد آزادانه مطالب به نگاه مخاطب برسد به نظر میرسد این جا بحث یا از مایی یا بر مایی حاکمیت دارد و افراد بی طرف جایی برای اظهار نظر ندارند
شما را به خیر ما را به سلامت
موفق باشید و سربلند و آزاده
بازتشسته گرامی
با سلام و سپاس از نظر جنابعالی یا سر کار عالی
به نظر می رسد شما که بازنشسته سازمان بوده و موی خویش را به نشانه تجربه ارزشمند و گرانقدر در سازمان سپید نموده اید لابد می دانید در فضای تعامل و احترام متقابل می توان گفت و شنود نمود و رفتار مدنی صحیح و اگاهانه به دور از جوش و خروش های لحظه ای و کور نتایج بهتری را بدست می دهد. به نظر می رسد بر پایه وفاق و آشتی ملی نتایج بهتری حاصل خواهد شد. اما اگر منظورتان از سانسور حذف نام افراد یا بخش ها و یا حوزه هائی است که در پاره ای نظرات به آنها بی احترامی می شود و یا بر پایه آمار های نادرست و بدون مرجع قضاوت صورت می پذیرد و یا اینکه اشتباه یا خطای یک فرد به جمعی یا گروهی یا اداره ای توسعه داه می شود، پس سانسور یا ممیزی کار خوبی است. اینها درسهائی است که از شما سروران آموخته ایم و هم اکنون در محضرتان درس پس می دهیم.
باسلام وعرض ادب وتشکر بابت برپایی همایش باتوجه به اینکه بحث مدیریت زنان بحث مهمی است واظهار نظر در این خصوص در حد یاداشت و ارایه نظر چند سطری به نظر میرسد کافی نباشد چون ازدیدگاه های مختلف باید بررسی شود هر انتخاب مدیران زن تاکنون در سازمان بیشتر بصورت نمایشی بوده البته طی چند سال اخیر در قوه قضاییه به این امر توجه خاصی شده و تا حد قابل ملاحضه ای هم موفق شده که در تامین اجتماعی توجه به مساله بسیار اهمیت دارد بالاخص در بخش بیمه ای به امید آن روز
با سلام
اظهار نظرهای دوستان هر یک از منظر خود قابل تامل وبررسی است اما در این میان متاسفانه حوزه روانشناسی و روانشناختی وتاثیر ان بر رفتار مغفول مانده که این گفتمان دلیلی بر رد یا تایید هیچ یک از نظرات نیست زیرا هر کسی از یک پایگاه فکری برخوردار است و قابل احترام و نتیجه گیری با خواننده است.
انسان از نظر ظواهر ممکن است شباهت هایی با یکدیگر داشته باشد اما با توجه به خلقت روحی ،جسمی ونوع تغیرات خلقی و توانمندی هایی که تحت تاثیر فیزیولوژیک بدن برای زن و مرد تعریف گردیده است همه و همه ناشی از نوع خلقت بشر و ماموریتهایی است که با نگاهی مدبرانه خالق هستی به این موجود داشته است اگر ما اندکی مطالعه از منظر روانشناسی و روانشناختی وارتباط فیزیکی ان ،EQیاهوش هیجانی،نیمکره راست مغز و رفتار زنان ،تغییرات هورمونی ورفتار خلقی ،مدیریت خانواده و جنسیت،عاطفه و محبت وزندگی جنین،رفتار و صفت های زنانه و کار ،هنر و ارتباط ان با نیمکره های مغز و…..همه دلیلی است بر نوع نگاه در انتصاب نه تبیضی نسبت به زنان .
مسلما همانگونه که مدیریت خانواده که هدف و ماموریت اصلی زنان است را مردان به خوبی نتوانسته عهده دار باشندبسیاری مشاغل را نیز موجود زن نمی تواند البته استثناعاتی نیز ممکن است وجود داشته باشد که ان مهری بر کلیت نمی باشد.
این بحث را البته در چند سطر نمی توان خلاصه نمود که جفا به شخصیت مهربان و پر عاطفه و احساس مقام زن است اما با نگاهی غیر متعصبانه شاید جوابی به بسیاری از ادعاهاباشد که مسلما قابل احترام است.
با سلام وادب و عرض ارادت خدمت همه کسانی که در این سایت زحمت می کشند و همه آن کسانی که برای تامین اجتماعی دل می سوزانند؛
اززمانی که از وجود این سایت مطلع شدم با علاقه مندی مطالب ان را دنبال میکنم خواندن نظرات همکاران در هامش مطالب هم خالی از لطف نیست
مطلبی که در مورد چهره های ماندگار سازمان و همچنین اخیرا دو مبحث که خیلی جدی مورد مجادله و اختلاف نظر قرار گرفته است منو به نوشتن واداشت
۱)بحث نقش زن و جایگاه ایشان در سازمان
۲) تشخیص کسانی که در نقد و بررسی مسائل و مشکلات سازمان دلسوزانه و موثر عمل کردند یا شعار گونه
من سالها قبل با سرکار خانم … همکار بودم قبل از انتقال ایشان به ستاد مرکزی مدتها از ایشان بی خبر بودم تا موضوع ایستادگی و مقاومتشان را در مقابل مدیر عامل قدرتمند وقت سازمان شنیدم متوجه شدم او زمانی قلم بدست شده و نوشته که حتی فکر کردن به نوشتن شهامت میخواست او تنها کسی بود که حتی برای یک ساعت تبعیت را قبول نکرد و به من و دیگران یاد آوری کرد حق دادنی نیست گرفتنی است
او اولین کسی بود که از حکم صادره تمکین نکرد و اعتراض کرد و از دیوان رای گرفت و راه را برای اعتراضات دیگر هموار و مطمئن کرد
خیلی ها او را مرد نامیدن یکی از دوستان نقل میکرد نایب رئیس هیئت مدیره وقت سازمان او را به عنوان تنها مرد سازمان نام می برد
خود من یکبار به ایشان گفتم شما بیش از صد در صد مرد هستی چون درصدی که من و مردان دیگر یادمان رفت رزاق خداوند است به بهانه رزق و روزی عائله حکم ظالمانه را تمکین کردیم بجای ما مردی کردی و ایستادگی کردی
این مطلب را ننوشتم تا از ایشان تعریف و تحسین کنم
خواستم بگم شهامت، اراده و بایمردی و حرف حق گفتن و زیر بار حرف زور نرفتن در زمان خطر زمانی که نتیجه معلوم نیست جنسیت نمی شناسد و شعار نیست و سوال آخر اینکه اگر بجای یک زن یک مرد این کارها را انجام داده بود باز ارزش آن به فراموشی سپرده می شد؟!
با آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای همکاران عالی قدر سازمان تأمین اجتماعی – ی.س بازنشسته سازمان