سامنــدر

بیست و نهم بهمن ماه یادآور حادثه تلخ هواپیمایی دنا است، حادثه ای که در هیاهوهای مربوط به تغییرات مدیریتی در شرکت هواپیمایی آسمان و استیضاح وزیر و مجادلات و مجاملات سیاسی، باندی و شخصی گم شد و به نحوی که حتی ثلمه ای که به بدنه مدیریتی و کارشناسی سازمان تامین اجتماعی از ناحیه آن وارد شد آنطور که شاید و باید به چشم نیامد. در این حادثه یکی از مدیران و کارشناسان خدوم، تلاشگر و صدیق سازمان تامین اجتماعی در حین ماموریت اداری به دیار باقی شتافت .
مرحوم مجید اسلامی از جمله خیل عظیم مدیران و کارشناسانی بود که طی سالهای اخیر دیده نشدند و قدرشان دانسته نشد و چه بسیارند مدیران و کارشناسان سازمانی از این دست که همچون “سامندر” از آتش اختلاس ها، فسادها، رشوه ها و وسوسه های کلامی، مالی، مقامی و … به سلامت عبور کرده بودند و خود را به وجیزه های نازل و پست دنیوی نظیر سفر خارجی و … نفروخته بودند و همواره دل در گروی حفظ و صیانت از کیان سازمان تامین اجتماعی و رعایت صرفه و صلاح ذینفعان واقعی آن یعنی بیمه شدگان و مستمری بگیران داشتند و از بد حادثه کار گرامیداشت و تجلیل سازمانی این همکاران به دست کسانی است که از جنس آنها نبودند و نیستند و آدم را یاد فراز برگشتن حاجی از عرفات در کتاب حج مرحوم دکتر شریعتی می اندازد “… و میراث خوار می شوند مجاهدان و تعزیه خوان شهیدان ”
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است
« حافظ »
مجید اسلامی در بیست و نهم بهمن ماه سال ۱۳۹۶ همچون عقاب در چکامه ماندگار و شعر داستانی دکتر پرویز ناتل خانلری “داستان عقاب و زاغ” بر ستیغ قله های دنا پرکشید :
«لحظه ای چند بر این لوح کبود
نقطه ای بود و دگر هیچ نبود»
او همچون ققنوس در آتش سوخت و بهر تقدیر متاسفانه بخاطر طولانی شدن دوره تجسس اجساد و … آنچنان که در خور و شایسته او بود، تجلیل نشد و از همه مهمتر اینکه زمینه ای فراهم نشد تا مشی و مرام او تبیین و مستند سازی و به نسل فعلی همکاران سازمان معرفی شود و برای نسل های آتی به یادگار بماند تا همچون ققنوس برخاکستر جان خویش بال بزند و از خاکستر این حادثه تلخ ققنوس های دیگری سر برآورند .
باشد که سازمان بیش از پیش و بهتر از گذشته قدر سرمایه های انسانی خدوم، صدیق و تلاشگر خود را بداند ایدون باد. به سهم خود سالگرد این حادثه اسفناک را به خانواده محترم و بازماندگان معزز ایشان و همه همکاران شاغل و بازنشسته سازمان تامین اجتماعی تسلیت عرض می نمایم .
و بقول سیمین دانشور در جمله انتهایی رمان ماندگارش “سووشون” :
“گریه نکن خواهرم، در خانه ات درختی خواهد روئید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید : در راه که می آمدی سحر را ندیدی؟”
علی حیدری
عضو و نائب رئیس هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی
آخرين نظرات شما