“شایسته سالاری” یا پارتی بازی
کاهش نیروهای خبره در بخشهای کارشناسی و مدیریتی می تواند یک معضل برای هرسیستمی محسوب گردد. کارشناسان متخصص و با سابقه سازمان تامین اجتماعی تمایل وافری به خروج از سیستم و بازنشستگی پیش از موعد دارند. در صورت عدم چاره اندیشی و نبود برنامه جامع شاهد خیل عظیمی از “کاربران سیستم” بدون پشتوانه کارشناسی در صف و” کارشناسانی صرفاً مطلع از بخشنامه ها و قوانین” بدون دانش حداقلی واستاندارد مورد نیازامور بیمه ای صندوقهای بازنشستگی و مدیرانی سیاسی و بعضاً رانتی خواهیم شد. یکی از موارد بسیار مهم جهت کاهش انگیزه همکاران بحث پارتی بازی و نبود شایسته سالاری در انتصابات و کم توجهی به این امر می باشد. با این مقدمه مشکل موجود را ناشی از عوامل گوناگونی می توان برشمرد که اهم آن عبارتند از :
۱- خروج نیروهای کارشناس وفقدان استراتژی جایگزین پروری
اولین موج خروج کارشناسان سازمان و از دست دادن تعداد زیادی از نیروهای کارشناس پس از وقوع انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. بازنشستگی اجباری و یا پیش از موعد و مواردی اینگونه موجب از دست رفتن خیل کثیری از کارشناسان و مدیران وقت گردید (فارغ از درستی یا نادرستی موضوع از نگاه سیاسی). این اتفاق موجب شد که ضرورتاً از افراد جوان و کم تجربه در اداره امور سازمان استفاده شود، پیامد این تغییرات از دست رفتن فرصتهای طلایی و عدم استفاده بهینه از منابع سازمان در آن دوره بود. کارشناسان و مدیران جدید کم کم مسلط بر امور شدند و پس از فراغت از حاشیه های مرتبط با جنگ تحمیلی فرصت بازسازی سازمان را یافتند. افراد با تجربه جدید که زمانی تعداد زیادی از آنها از جوانان انقلابی محسوب می شدند کم کم به افراد قدیمی و با تجربه تبدیل شدند و توانستند با شناخت دقیق سازمان و ضرورتهای پیش رو اقدامات خوبی را شروع کنند اما متاسفانه توقف استخدام سالیانه و مورد نیاز در چند سال پس از انقلاب موجب ایجاد موج دوم خروج بازنشستگان به نحوی گردید که پس از رسیدن این افراد (جوانان فعال دهه۶۰ ) به سن بازنشستگی به یکباره خیل کثیری از نیروهای کارشناس و سرمایه انسانی سازمانی بعلت غفلت حاصله و نبود جایگزینهای از پیش برنامه ریزی شده از سازمان خارج شدند. از مهم ترین اقدامات این گروه و مدیران آن دوره می توان، ساماندهی سوابق بیمه شدگان، استفاده از سیستم مکانیزه، اهتمام در شناسایی افراد مستعد و توانا در سطح کشور برای مدیریت صف و ستاد و ذخیره سازی قسمتی از حق بیمه بعنوان سرمایه گذاری و ایجاد شستا را برشمرد. از ویژگیهای بارز این گروه در انتهای دوره خدمتشان می توان به وفاداری به سازمان و سلامت اداری که برگرفته از فضای کلی سلامت اداری کشور و روحیه جهادی بود را اشاره نمود.
در چند سال گذشته و با قانون بازنشستگی پیش از موعد نیز تعداد زیادی از همکاران بازنشسته شدند که این قانون (بر خلاف دوره های گذشته) با استقبال بسیار زیاد همکاران با تجربه واجد شرایط روبرو شد و هرچند که آنها خوشحال از بازنشستگی خود بودند ولی سازمان بهترین نیروهای خود را در بدترین زمان ممکن (از نظر نیاز سازمانی به این گونه نیروهای کیفی بعلت نزدیک شدن به نقطه سربه سری) از دست داد به طوری که می توانست تا چند سال دیگر ازتجربیات آنها استفاده کرده و در این مدت نیروهای جدیدی را جهت جایگزینی اینگونه افراد تربیت کنند.
۲- حذف و یا عدم بکار گیری نیروهای کارشناس و مدیران توانا
سالهاست که کشور با پدیده نامطلوبی بنام ” پارتی بازی ” درگیر شده است. این مولود زشت ناشی از عوامل گوناگون وشدت آن به حدی است که مردم می دانند برای اینکه کار معمولی آنها انجام شود می بایست در ادارات سرگردان و یا بدنبال ” پارتی ” باشند و در بسیاری مواقع نیزبعلت نبود پارتی ناگزیر به پرداخت رشوه می شوند. این معضل محدود به یک سازمان، دستگاه و بخش غیره نبوده و اعظم سیستم اداری و حتی بسیاری ازبخشهای خصوصی کشور ما را در نوردیده است و متاسفانه قسمتی از فرهنگ عمومی ما را شکل داده است. پارتی بازی موجب می شود که سیستم از هدفهای واقعی و سازمانی دور شده و منافع گروهها و اشخاص اولویت پیداکند. ” پارتی بازی” از مواردی است که موجب عدم استفاده صحیح از از نیروهای متبحر ( متخصص، متعهد و پاکدست) سازمانی و حذف و یا عدم بکار گیری نیروهای کارشناس و مدیران توانا می گردد. پارتی بازی در انتصابات بعلل گوناگونی می تواند رخ دهد که از اهم موارد مرتبط میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف: استان گرایی و قومیت گرایی:
چنانچه مدیرو یا مدیران ارشد هر سیستم و سازمانی دارای پیش زمینه فکری فامیل بازی و قبیله گرایی (در کشور ما استان خاص و یا گویش خاص) باشند، نتیجه آن استفاده حداکثری در بسیاری از امورصرفاً از نیروهای فامیل ویا قبیله مربوطه (در پستهای مدیریتی ،جذب و استخدام نیروهای جدید ،ارائه پیمانها و قراردادها و …) می باشد. با گذشت چند دهه از عمر سازمان حذف و نادیده انگاشتن عمدی همه پتانسیلهای موجود سازمانی قابل توجیه نبوده و اینگونه واپس گرایی و یا عقب گردهای رفتار مدیریتی به نفع عده ای خاص و به ضرر سازمان قابل دفاع نمی باشد. متاسفانه تجربه گذشته در سازمان تامین اجتماعی نشان می دهد که چیدمان اینگونه نیروهای انسانی عواقب خوبی برای سازمان نداشته است.
ب: گروههای غیر رسمی موجود:
وجود سازمانهای غیر رسمی (گروهها) در کنار سازمان رسمی در کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما امری غیر قابل اجتناب است. چگونگی همگرایی، اهداف و تعامل افراد هر گروهی ممکن است متفاوت باشد اما آن چیزی که نیاز به توضیح بیشتر ندارد موضوع “منافع” ناشی از این رفاقتها ( رفیق بازی ) و گروه بازی( باند گرایی ) است. مثلاً افرادی در یک دوره آموزشی با هم درس خواندند، یا گروهی که به یک بخش و جای خاصی در سازمان وابسته و گرایش دارند و یا متعلق به آن می باشند، یا گروهی که قبلا در یک واحد و یا قسمتی همکار بوده اند و غیره را برشمرد.
معمولاً توصیه می گردد که مدیریت ارشد سازمانی ضمن شناخت اینگونه گروههای غیر رسمی تمهیداتی اتخاذ کند تا اهداف اینگونه گروهها را به سمت اهداف سازمانی نزدیک کند.در بعضی سازمانها اینگونه گروههای غیررسمی دارای تشکیلات خاصی نیز می باشند که که با قدرت مکسوبه ناشی از پیوند اعضای گروه پا را فراتر می گذارند و به نیروها و یا گروههای فشار تبدیل می گردند. تعصب اعضاء گروه به جمع خود تا حدی است که حاضرند مقررات سازمانی را به نحوی تفسیر کنند که حداکثر عایدی نصیب گروه شود. هم افزایی هدف اصلی گروه و پایبندی به آن نشانگر میزان وفاداری اعضاء می باشد.در بعضی از سازمانهای غیر رسمی دیده می شود که افراد گروه از موقعیت خود وسایر همگروهها برای تخریب کارشناسان توانمند مستقل و خارج از گروه و یا تلاش برای جلوگیری از ارتقاء آنها جهت حفظ اقتدار دوستان همگروه بهره می گیرند.با نیم نگاهی به مجموعه متشکله سازمان در گذشته و حال، اینگونه گروهها (سهم خواه) گاهاً دارای قدرت فشار بر مدیران ارشد نیز میباشند.
پ: سیاسی بازی مخرب:
این موضوع یک امر سیاسی پذیرفته شده تلقی می گردد که بعد از تغییر رئیس محترم قوه مجریه، مدیران ارشد واجرایی تا سطوح مشخصی نیز تغییر کنند. اختیارات و مسئولیتها وشرط پاسخگویی به افکار عمومی از سوی گروه منتخب ایجاب می کند که رئیس دولت از افرادی منطبق و موافق برنامه هایش درمدیریت کلان کشور بهره ببرد.اینگونه تغییرات بسته به تفکر گروههای جدید در قوه مجریه و حتی پس از تغییرات مدیرعامل سازمان یا ترکیب هیات مدیره در بعضی مواقع می تواند تا سطح کارشناسی را دستخوش تغییر نماید که در گذشته و در تمام دوره ها کم و بیش شاهد این گونه تغییرات بوده ایم.این امر چنانچه بهانه ای برای حذف افراد شایسته موافق طرحها و برنامه های سازمان صورت پذیرد موجب خسران سیستم خواهد شد. افراط گریهای سیاسی در یک دهه گذشته صدمات جبران ناپذیری بر سازمان وارد کرده است.
ت: کم رنگ شدن ارزشها و شایسته سالاری:
در سیستمهای ناسالم مواردی چون تخصص ،سلامت اداری، وفاداری به سیستم، پاکدستی و وفاداری به کشور و در مجموع تعهد در بسیاری از مواقع هزینه زیادی برای افراد شایسته دارد و اینگونه فاکتورهای مهم در مجموع نه تنها عامل ارتقاء و آبرو محسوب نمی گردد بلکه موجب انزوا، تخریب و کم توجهی از سوی مدیران ارشد می گردد. در این میان مدیران ذی نفوذ تمایل زیادی به استفاده از کارکنان بله قربان گویی دارند که دستورات آنها را موبه مو اجرا کرده و نظر کارشناسی همسو با منافع و نظر مقام عالی ارائه کنند.نقد و انتقاد سازنده نیز به مثابه تندروی، افراط و حتی تمرد و مثل آن تعبیر می گردد و تملق و چابلوسی ارزش میگردد و این رفتار از یک سو باعث حذف شایسته سالاری و از سوی دیگرموجب نفاق، دو رویی و تزویر،غیبت ، فساد و نهایتاً دوری از خدا می گردد. امام حسین (ع) می فرمایند “کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند. “
۳-نبود برنامه ریزی، فقدان اطلاعات متمرکزو جامع نیروی انسانی:
معمولا وجود دستگاهای مستقل برخوردار از نیروهای دلسوز و مورد اعتماد جهت بررسی صلاحیتها و رتبه بندی افراد در سازمانهای پیش رو امری متداول می باشد.این موضوع بدون جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات مورد نیاز با برخورداری از روشهای علمی میسر نمی باشد. با توجه به تجربه نگارنده.بدیهی است در صورت وجود بانک اطلاعاتی قوی ، قابل اعتماد و کامل می توان افراد را با توجه به شرایط مورد نیاز دسته بندی و در صورت نیازمدیران از آن بهره برداری نمود.
چه باید کرد؟
برای حل مشکل پیش گفت ابتدا می بایست تمامی افراد تصمیم گیر و تصمیم ساز مرتبط، مدل و یا برنامه کاملی را در تمامی سطوح برای ارتقاء نیروی انسانی سیستم طراحی، تصویب و همه سیستم را مقید به اجرای دقیق آن کنند.می بایست ” شایستهسالاری ” را جایگزین روش منسوخ فعلی نمود.
در شیوه شایسته سالار افراد بر اساس توانایی و شایستگیشان برگزیده می شوند و لاغیر.” در جوامع شایسته سالار، نگرشهای خویشاوند سالاری، قبیله گرایی، حزب سالاری و غیره مطرود است. نظام شایسته سالار، نظامی است که در آن افراد مناسب در مکان و زمان مناسب منصوب شده و از ایشان بهترین استفاده در راستای اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی به عمل آید “.
انتصابات غیرمرتبط با تخصص افراد، تبعیض فاحش در انتصابات، ارتقاء بدون طی مراحل و کسب تجربه و مواردی این قبیل موجب کاهش کارایی سیستم و نارضایتی عموم پرسنل زحمت کش و متخصص واز سوی دیگر موجب ارتقاء من غیر حق افرادی می گردد که بعلت پیشرفت ناشی از زدو بند، باعث تداوم و گسترش اینگونه نابسامانی و مفسده ریشه دار در سیستم و مانع رشد و توسعه کشور و عامل شک گیری انواع فساد، رانت و بی انضباطی مالی هدفمند ( دور زدن قانون ) می گردند.
سیستمی که خواهان ایجاد فضای سالم اداری می باشد می بایست مدیران ارشد آن به جد معتقد به امر” شایسته خواهی ” باشند و این مهم تنها با اصلاح فرهنگ و ارزشهای حاکم بر سازمان امکانپذیر می باشد.
پس از آن باید” شایسته یابی”را در عمل پیاده کرد و برای این منظور می بایست متناسب با فرهنگ سازمانی جدید نقشهایی را برای افراد شایسته تعریف و تلاش برای یافتن اینگونه افراد آغاز و از طریق معیارهای مشخص مانند سلامت اخلاقی، تحصیلات، تجربه و غیره ” شایسته گزینی ” و متعاقباً ” شایسته گماری” (یعنی باید تناسب بین شغل و شاغل برقرگردد زیرا هستند افراد شایسته ای در یک شغل که در شغل دیگر شایستگی ندارند) صورت پذیرد.
سازمان می بایست برای نیروهای شایسته خود ارزش قائل شده و در حفظ حرمت و پویایی شایستگی نیروهای خود سرمایه گذاری کافی نموده و” شایسته پروری” را با استفاده بهینه از این نیروها جامع عمل بپوشاند. می بایست برنامه قابل قبولی برای آینده نیروهای خود تعریف و پس از بازنشستگی نیز آنها را رها نکرد . بدیهی است قدرنشناسی کارفرما از کارکنان اسبق خود از دید کارکنان فعلی پنهان نمانده و ضمن ایجاد گسست فاحش بین اهداف سازمان با اهداف اشخاص شاغل و بازنشسته پیامدهای ناگواری را برای سازمان بهمراه خواهد داشت، لذا ” شایسته داری” که بر حفظ نیروهای شایسته و حفظ انگیزش نیروی انسانی اشارت دارد نیز می بایست در اولویت قرارگیرد. باید بین نسلهای جوان و فعال از یک سو و نسل جوان گذشته یعنی بازنشستگان همکار پل ارتباطی و عاطفی ایجاد کرد تا با محکم شدن زنجیره محبت و اعتماد نیروی وافری را برای حرکت چرخهای سیستم ایجاد کرد.
در غیر اینصورت و نبود این ارتباط صدمات جبران پذیری در بلندمدت بر سازمان وارد می گردد.
مخلص کلام:
در چند سال گذشته آموزش حین خدمت، استخدام و گزینش نیروهای سازمانی جدی گرفته نشده و از سوی دیگر تربیت و انتصابات نیروهای وفادار و خوش نام و متخصص سیستم، جایگزین پارتی بازی و بده بستانهای رایج، سیاسی کاری ها و استان گرایی ها و … شده است که نتیجه آن نارضایتی همکاران و کاهش اعتماد شرکاء اجتماعی، مردم و نمایندگان آنها در مراجع تصمیم گیر و تصمیم ساز به سازمان و دلسردی و دلنگرانی کارشناسان خوش فکر و متعهد به کارفرمای خود (یعنی سازمان) گردیده است.
در این فرصت و با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید و حضور مدیر عامل محترمی که بارها در گفتمانهای عمومی و خصوصی، خویشتن را از بدنه سازمان برشمرده و به سبقه این همکاری افتخار می نمایند و از سویی شناخت کافی اعضاء محترم هیات مدیره از وضع نابسامان انتصابات موجود، لازمست تمهیداتی جهت حل مشکلات مرتبط پیش روی و متعاقباً تربیت کارشناسان و مدیران قوی و حذف سفارش پذیری و پارتی بازی و توجه به مقوله شایسته سالاری معمول گردد، از سوی دیگر نظارت مستمر، منسجم و هدفمند در دورن سیستم و پاسخگو بودن ضابطه مند سیستم به هرگونه رفتار و عملکرد در انتصابات می تواند گامی مهم در شکل گیری این روش پسندیده و حدف رفتار عادت گونه پارتی بازی باشد.
چه خوبست که آغازاین مهم از سطوح بالا و از خود این عزیزان باشد و تا سطوح پائین تر گسترش و امتداد یابد.
به امید آن روز
دکتر محمد پوستین دوز- کارشناس تامین اجتماعی
ازنویسنده مقاله تشکر میکنم چون بسیار زیبا و موشکافانه آسیب شناسی پارتی بازی که متاسفانه نه تنها در سازمان تامین اجتماعی بلکه در همه دستگاههای اجرایی کشور رواج داردنموده اند.من خودم شاهد پارتی بازیهای قومی در سازمان تامین اجتماعی استانمان بوده ام که متاسفانه وجود مدیران نالایق که اهل بده بستان بودند چندین نفر از یک فامیلی را در چند شهر استان آنهم با مدرارک زیردیپلم شرکتی و بعد پیمانی و … نمود که آلان تقریبا با وجود این آقایان تامین اجتماعی استان در قبضه این آقایان میباشد و خبرهای دسته اول استخدام و …بیش از همه اول مختص فامیل این آقایان میباشد و هر سال به تعداد آنها در سازمان اضافه میشود!!!!.این امر متاسفانه بیشتر در دولت نهم ودهم رواج یافت.
بهر حال مدیران ارشد سازمان میبایست براساس شایسته سالاری نسبت به جذب نیروهای مورد نیاز اقدام کنند تا سازمان از این وضعیت رکود (با وجود درآمد بالا) خارج شود .
واقعا بساط پارتی بازیی را ریشه کن کنندو این دیو زشت و بد تینت را از خود دور کنند – انشاالله – یاعلی مدد
همکار گرامی
باسلام و احترام
تشکر از محبت شما.اینجانب موارد متعددی از اینگونه موارد را شاهد بوده ام و لیکن هدف اینجانب ورود موردی به مباحث انتصابات نبوده است که این امر زیبنده فضای مثبت حاکم شده بر سیستم ما (از چند ماه گذشته تاکنون)نیست.به لطف این فضای گفتگوی صادقانه است که می توان مطالب را بیان کرد و گفتمانهای کارشناسی را تقویت کرد.. در این فرصت که توسط هیات محترم تحریریه سایت وزین تامین پرس ایجاد شده خوبست ضمن بیان مشکلات راهکار های مناسب ارائه گردد تا خدای ناخواسته به حواشی غیر لازم ورود نکنیم.
شیخ محمود شبستری» در «گلشن راز» شعر زیبایی را آورده است:
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی بهجای خویش نیکوست
سلا م مطالب بسیار ارزنده و درستی عنوان گردیده ما در سازمان مشکلی برای ندانستن مشکلات نداریم و هرچند که تذکر بسیار خوب است و باید نظرات اظهار و منتشر شود ولی مهمترین مشکل ما عدم عمل به دانسته ها و حفظ منافع شخصی است . مدیران ارشد بایستی اطلاعات خود را از کانال های مختلف دریافت نمایند نه صرفا از افرادی که خود را به هر طریقی با آنان نزدیک می نمایند از طرفی خود کارکنان تشکیلاتی برای پیگیری و استیفای حقوقشان ندارند . و همواره مدیران ارشد یک طرفه به قاضی میروند و اطرافیان نیز دائما در پی تایید رفتار و انتخاب هایشان هستند در اکثر پیام ها و سخنرانی های عمومی شایسته سالاری و نیروهای سازمانی متخصص تکیه کلام مدیران ارشد است ولی هرگز حاضر به برگزاری نقدی بر عملکردشان حتی بصورت مجازی نیز نیستند چون نظرات بقیه مهم نیست در نهایت اشخاص منتصب نیز خیلی اهمیت ندارند این معرف ها هستند که باید راضی نگه داشتع شوند .پس اگر دنبال شایسته گزینی هستی برادر جان معرف شایسته و کار امد پیدا کن و البته دعا که واقعا روزی به ضرورت شایسته خواهی واقف شوند این امرای محترم.
سلام ضمن تشکر از مقاله جالب این برادر گرامی ،دقیقا مواردی را که اشاره فرمودند در زمان آقای مرتضوی وجود داشت و الان هم وجود دارد آن زمان نمایندگان در انتخاب مدیران دخالت داشتند الان هم دخالت دارند و از طریق وزارتخانه مدیران سازمان را تحت فشار قرار میدهند متاسفانه از زمانی که سازمان سیاسی شد ارزشها ،تخصص ، تعهد و … از بین رفت و جای خود را به روابط داد مدیر غیر سازمانی منصوب شد که بی سابقه بود ،افراد کم تجربه در پستهای مدیریتی قرار گرفتندو اگر فردی شایسته مدیدیت است باید به نمایندگان باج و وعده وعید بدهد تا با مدیریتش موافقت کنند وگرنه مسائلی پیش میاید که همه ما الان شاهد و ناظر آن هستیم امیدواریم جناب آقای دکترنوربخش و تیم مدیریتیش هر چه سریعتر آئین نامه انتصاب مدیران را تدوین و به اجراء گذارند
دکتر پوستین دوز عزیز و همکاران ارجمند
لازم است مقدمتا به شعر مرحوم دکتر مجتبی کاشانی که روحش شاد باد اشاره کنم که :
تو مپندار که در فکر تنم
نگران سرطان وطنم
واینکه جانا سخن از زبان ما می گویی.دوستان صحبت از انتخاب سیاسی پ غیر سیاسی نیست بالاخره در برهه حاضر همه میدانیم که سازمان در نظام جامع تامین اجتماعی به دولت نزدیکتر و دخالت دولت در امورات آن بیشتر گردیده است البته بحث در باره خوب یا بد بودن این موضوع مجالی دیگر را می طلبد که عمر باقی باشد به آن خواهیم پرداخت.مساله تعهد مدیران در انتخاب ها ست اینکه مدیری از یک استان شرق کشور ستاد قراربگیرد و بدنبال انتصاب. اقوام درجه دو خود بعنوان مدیران کل استان باشد زنگ خیر است.آیا ایشان انسان شایسته تری پیدا نکرده است و یا…..
درد اینجاست وگرنه ا گر در شرایط موجود و عدم وجود سیستم منابع انسانی کارامد نیروهای شایسته و مدیر که مراحل گوناگون مدیریتی را طی کرده اند معرفی نماییم به نظر من به سازمان خدمت انجام داده ایم.والسلام
دکتر پوستین دوز عزیز و همکاران ارجمند
لازم است مقدمتا به شعر مرحوم دکتر مجتبی کاشانی که روحش شاد باد اشاره کنم که :
تو مپندار که در فکر تنم
نگران سرطان وطنم
واینکه جانا سخن از زبان ما می گویی.دوستان صحبت از انتخاب سیاسی پ غیر سیاسی نیست بالاخره در برهه حاضر همه میدانیم که سازمان در نظام جامع تامین اجتماعی به دولت نزدیکتر و دخالت دولت در امورات آن بیشتر گردیده است البته بحث در باره خوب یا بد بودن این موضوع مجالی دیگر را می طلبد که عمر باقی باشد به آن خواهیم پرداخت.مساله تعهد مدیران در انتخاب ها ست اینکه مدیری از یک استان شرق کشور ستاد قراربگیرد و بدنبال انتصاب. اقوام درجه دو خود بعنوان مدیران کل استان باشد زنگ خیر است.آیا ایشان انسان شایسته تری پیدا نکرده است و یا…..
درد اینجاست وگرنه ا گر در شرایط موجود و عدم وجود سیستم منابع انسانی کارامد نیروهای شایسته و مدیر که مراحل گوناگون مدیریتی را طی کرده اند معرفی نماییم به نظر من به سازمان خدمت انجام داده ایم.والسلام
با سلام و سپاس از جناب آقای دکتر محمد پوستین دوز به خاطرمطالب مفید و ارزنده شان همان گونه که مستحضرید از ویژگیهای نظام مطلوب شایسته سالاری ، حرکت از انتصابات بیضابطه به انتصابات مبتنی بر لیاقت (با اولویت از داخل سازمان) توجه به ایجاد فرصت برابر ، باز بودن مسیر پیشرفت و شفافیت آن ایجاد تناسب بین پستها و افراد و تعریف دقیق هر پست و التزام به بررسی دقیق و موشکافانه ویژگیهای پستها است . بدین منظور ضروری است شایسته سالاری از نظر نوع انتصاب مبتنی بر جایگاه یا ارشدیت ـ (Position – Based System) جایگزین شایسته سالاری از نظر نوع انتصاب مبتنی بر روابط و سایر پدیده های غیر مربوط شود . لازم به توضیح است در سازمان هایی که بر مبنای ارشدیت ، پستهای کلیدی اعطاء میشوند ، معیار انتخاب افراد ، صرفاً پارامترهایی مانند سابقه کاری در کنار تحصیلات ، تعهد ، تخصص و سن بوده این افراد لزوماً از کارایی لازم برخوردار می باشند . لذا به نظر می رسد تصویب قانونی در چارچوب پارمتر های ذکر شده برای تعیین و تشخیص شایستگی ، یک مدیر شایسته لازم می باشد .
چرا که استقرار شایسته سالاری منطقی دارای نتایج و فوائد بیشماری است ، تقویت حس رقابت جویی ، فرهنگ سازی تکریم کارشناسان و کارکنان برجسته و خلاق ، الگوسازی از کارشناسان موفق ، پرورش کارشناسان خلاق و نوآور و بسترسازی و ایجاد انگیزه برای ظهور این گونه افراد ، اصلاح فرهنگ نابسامان سازمانی ، تقویت همبستگی سازمانی ، افزایش رضایت شغلی ، ایجاد و تقویت تعهد شغلی و سازمانی، تقویت اعتماد به نفس در کارکنان، غنیسازی سرمایههای انسانی دستگاه بخشی از کارکردهای آن است.
جهان چون خط وخال وچشم ، بروست / که هرچیزی به جای خویش نیکوست
گرت مملکت باید آراسته مده کار معظم به نوخاسته
به خردان مفرمای کار درشت که سندان نشاید شکستن به مشت
نخواهی که ضایع شود روزگار به ناکار دیده مفرمای کار (سعدی)
متاسفانه بعضی آدمها بخاطر پست در جهت باد حرکت میکنند!!
نیروهایی که در دولت قبل مدیون مدیران … بودن آلان شده اند حامی مدیران و تیم جدید و همچنان از حربه چاپلوسی که متاسفانه عامل پیشرفت در سازمان شده استفاده میکنند و به میز چسبیده اند !!!
واقعا بسی جای تعجب دارد!!!!
آقا یکی در خصوص “چاپلوسی رمز پیشرفت در دستگاهها ” مقاله بنویسه!!! خیلی جالب میشود.
برادر گرامی جناب نقوی
با سلام و احترام
ضمن تشکر،از نظرات ارزشمند و خوبتان بهره بردم.انشاءالله شاهد رفتارهای معقول و دانش مدار در زمینه مورد بحث از سوی مسئولین سازمان باشیم.
موفق باشید
سلام
بسیار دقیق وموشکافانه بیان کردی
مقاله بسیار ارزنده ای که با نکات دقیق ماهیت ادارات ایران بخصوص تامین اجتماعی را بیان کرد.متاسفانه کشورزیان زیادی از انتصابات معنی دار دیده امیدوارم دیگران هم شجاعت نویسنده را داشته باشند و مطالب کارشناسی ونظرات خود را در مشکلات بیان کنند
با سلام و احترام
ضمن تشکر ازنویسنده محترم جناب آقای دکتر پوستین دوز که با شجاعت و علاقه خاص به سازمان و کشور اقدام به آسیب شناسی موشکافانه پدیده ای کرده است که میتواند آسیب جدی به سازمان تامین اجتماعی بزند. سازمانی که رکن اساسی تحولات اجتماعی در قرن جاری خواهد بود.
دو نکته اساسی که نویسنده محترم به آن پرداخته است که برای هر سازمانی مهم است دانش پنهان (tacit knowledge) که توعی دانش روایی است که برای حفظ ملتها ساختارها بسیار مهم است و از افراد باسابقه سینه به سینه منتقل میشود.
مجموعه ای از برداشتها مجموعه ای از مکانیسم های برخورد با مشکلات سازمانی و بسیاری مطالب دیگر.
مطلب دوم بکارگیری نیروهای جدید در سمتهای مختلف بخصوص مدیریتی میباشد. این در ستاد تامین اجتماعی بیشترین نموئ خوئ را دارد.
دیده اید بر حسب نظر بعضی از مدیران ارشد با جابجایی نیرو های زبده و کارآزموده نیرو های جدید با سن کم بکار گیری میشوند و بدور از نوع و سطح تحصیلات فاقد دانش سازمانی و عرق میباشند.
بکار گیری این مدل یا بکارگیری گروه های غیررسمی هم مسلک و یا اقسام عجیب !!!!!! ضربات سنگینی بر ساختار سازمان زده است که می توانیم موارد بسیاری به یاد بیاوریم.
اما راه حل:
واقعیت این است در سمت های مدیریتی ما فاقد استاندارد مناسب هستیم و حتی با وجود استاندارد ناقص آن را رعایت نمی کنیم.
چگونه یک جوان بیست و چهارساله دانشجو میتواند معاون مدیر کل شود.
چگونه کسی که دیروز فارغ تحصیل شده است بدون سابقه سازمانی ارشد میشود.
چگونه سمت یک همکار باسابقه که دارای بازدیدهای متعدد است به خانمی جوان داده میشود که همسر وی از ماموریت بیرون از استان ممعانت میکند.
چطور در استخدا مها دایم استانداردها تغییر میکند.
شاید بزرگترین این اقدامات از سمت مدیران ارشد انتصابی میباشد که مانند آب از روی کارشناسان و سازمان میگذرند و رحمی به سازمان نداشته و ندارند.
ادله ایشان که اکثر ایشان فاقد تحصیل مدیریتی بوده فکر بکر و خلاقیت خودشان است.
بهتر است ابتدا برای بکار گیری نیرو در ستاد استاندارد نوشته شود و به آن وفادار باشیم.
همکاران گرامی و همه مسئولین باید بدانند شاید در بعضی حوزه ها اینگونه موارد صدماتی بزند که قابل جبران باشد ولی حوزه تامین اجتماعی با امنیت ملی کشور در یک ساختار مردم محور در ارتباط است. امنیت نظام و کشور و تمامی ساختارهای اقتصادی با سازمان تامین اجتماعی مرتبط میباشد.
در زبان انگلیسی کلمه social security بکار میرود که عمق مساله را نشان میدهد.
در خاتمه باز هم از شجاعت نویسنده برای نقادی تشکر میشود و این روحیه بسیجی گونه است که بدون چشم داشت و منفعت طلبی و دیگر مسائل به عزت کشور و نظام توجه دارد.
دوست خوبم جناب اشراقی
با سلام و تجدید ارادت
از لطف شما سپاسگزارم .
«سِنِکا» فیلسوف روم باستان جمله زیبا و پرباری دارد به این مضمون که «همیشه از دشواری امور نیست که جسارت نمیورزیم، گاهی از جسارت نورزیدن ماست که امور، دشوار میشود!»
موفق باشید
باعرض سلام ، طنز و کنایه در برخی مورداثر گذاری بیشتری دارد . به همین دلیل برای تائید مطلب جناب آقای پوستین دوز به سخن بدیع زیر اشاره می کنم .
گروهی وارد سازمانی شدند و از مدیر سوال نمودند که آیا شما در سازمان زیر مجموعه شایسته سالاری دارید ؟ مدیر پاسخ داد: والله دقیقا نمیدونم ، به نظرم در یکی از شعب تابعه یک نفر با نام خانوادگی سالاری داریم حالا اسمش شایسته باشه بعید می دونم !!!!
خوب بود ولی از یک زاویه بود
با سلام و احترام ، همکاران عزیز نظرات ارائه شده همشون متین اما
می دانید که سازمان ما یک سازمان مشتری سالاری است بنابر این همه همکاران مخلصانه در خدمت شرکای سازمان می باشند و برای رضایت ارباب رجوع تلاش می کنند و در گذشته نیز موضوع درطرح تکریم ارباب رجوع به اثبات رسیده است و می دانیم خداوند متعال در خلقت انسانها هیچ تفاوتی قائل نشده یعنی همه آفرینش شایسته اند پس بنابر این برای تشخیص و انتخاب فردی از داخل مجموعه یکسان باید چارچوبی تعیین گردد و همه کارکنان به این موضوع پایبند باشند که انتخاب فرد برای پست های مدیریت نیازمند شاخص هایی مانند ارشدیت ، تحصیلات ، تعهد ، تخصص ، سن ، رضایت مجموعه و سایر می باشد که قانون آن را تعیین می کند و در سازمانی که قانون مورد احترام است پارتی بازی رنگ خود را از دست خواهد داد .
همکار ارزشمند استاد دکتر پوستین دوز
با تشکر زیاد از شما که با قلم گویا و مهربانی و بی طرفانه اما جدی و بدون رودربایستی به مطلبی پرداختی که عموما بعلت منافع خود سکوت می کنیم و به این بی عدالتیها توجهی نمی کنیم.تا کی باید اینگونه باشد.چرا بایددر دوره گذشته این همه اتفاقات می افتاد .مگر نه این است که عده ای از ما داریم برای موقعیت چند روزه با انها همکاری می کنیم.والان هم وصع فرقی نکرده و متاسفانه می گویند مدیر عامل سازمانی است و با این حرف این مباحث به شکل بدتری اتفاق می افتد.یعنی قبیله گرایی مد نظر دکتر از راس سازمان شروع شده و تا ذیل ادامه داردخدا به ما رحم کند
سلام دکتر عزیز
از اینکه متفکرانه مشکلات ومعضلات پیش روی امور اداری را به تصویر کشیده اید جای بسی امیدو جرقه ای برای تامل وتفکر برآنچه انجام میدهیم در مقابل آنچه باید ومناسب ولیاقت وشایسته وبایسته فرهنگ ما می بایست باشد تدبیر کرد وبیدرنگ بفکر چاره وحل آن برآمد ممنون وسپاس از جنابعالی.وتشکر از هیات تحریریه سایت که با شهامت زایدالوصفی مطلب را درج نمودن .
درود حق مطلب را بسیارظریف بیان نمودی امیدبه روزی که به شایسته گزینشی برسیم
با تشکر از نگارنده بزرگواری که با شجاعت و احترام به این مقوله پرداخت تا انشاالله مسئولین ذیربط این موضوع را در دستور کار خودشان قرار بدهند.ضمنا در سایت الف مطلب بسیار خوبی بعنوان شایسته سالاری یا خویشاوندسالاری دیدم که توصیه می کنم آن را هم مطالعه بفرمائید.مجدداً از دکتر تشکر می کنم
با تشکر از شما و دیدگاه وسیع نسبت به مشکل همه جانبه و اپیدیی جامعه آرزوی دیدن مقالات بیشتر در آینده را دارم.
با سلام و تشکر از دوست گرامی جناب آقای دکتر پوستین دوز
موارد مطروحه بسیار دقیق و موشکافانه مورد بحث قرار گرفته اند، و معضلات فعلی جوامع سازمانی را نقد مینمایند. اینجانب بر حسب وظیفه و اقتضای شغلی مواردی را عنوان مینمایم، که امیدوارم با توجه به نکات ذکر گردیده بالا، تاثیر لازم را داشته باشند.
اگر ما سازمان خویش را بعنوان یک “سیستم” در نظر بگیریم، قطعاً پرسنل آن سازمان مجموعه عوامل آن سیستم خواهند بود که الزاماً باید در جهت نیل به اهداف سیستم عمل نمایند. ازآنجائیکه سازمانهای بزرگ و کوچک اداری دارای حجم متفاوت کارکنان از اقشار و اقوام مختلف میباشند. لذا، آنتروپی عضو لاینفک اینچنین سازمانها (سیستمها) میباشد که معلول ساختار قومی هر یک از پرسنل عضو آن سیستم یا سازمان میباشند. حال با توجه به موارد مذکور فقدان یک نظام قانونمند در جهت انتخاب و انتصاب افراد با توجه به موازین مدیریتی آن سازمان (سیستم) میتواند در جهت مثبت آنتروپی آن سیستم عمل نموده و منتج به پدیده پارتی بازی گردد. لذا، بعنوان یک تحلیل گر سیستم و بمنظور بر طرف نمودن آنتروپی موجود، استفاده از یک ساختار مدیریتی قوی مبتنی بر مولفه های تبیین شده جهت ارتقای کیفی و کمی پرسنل در راستای اهداف سازمان توسط مدیران عالی، را پیشنهاد مینمایم، تا نه تنها راه را برای هر گونه سوء استفاده یا همان پارتی بازی ببندد، بلکه در تحقق شایسته سالاری و احقاق حق پرسنل خدوم سازمان عمل نموده، و با ایجاد انگیزه در تمامی سطوح سازمان و کارکنان، راه برای ارتقاء پرسنل و بهره وری سازمان هموار گردد.
استاد فرهیخته برادر بزرگوار جناب آقای دکتر رحیمی نسب
با سلام و ارادت
از لطف و محبت شما سپاسگزارم.خواهشمنداست همچنان ما را از رهنمودهای خود بهرهمند فرمائید.موفق و سلامت باشید.
استاد گرامی جناب دکترپوستین دوز
خوب بود.مواظب خودت باش دکتر حسابی فرمود:
در کشورهای جهان سوم اگر بخواهی کشورت را بسازی خانه ات ویران میشود و اگربه هی خانه ات را بسازی باید کشورت را ویران کنی
جانا سخن از زبان ما می گویی.
اولالا بر خودفرص میدانم که از اقای دکتر تشکر کنم وبعد اینکه مطلب خوبی انتخاب شد که ورود به ان با شروع دوره مدیریت جدید از سلامت نفس واعتقاد راسخ به اترگذاری بر مسولین شاید باشد.در غیراینصورت همه متصرر خواهند شد خصوصا بیمه شدگان و کشور و موجب بی اعتمادی مردم به نطام میشود
باسمه تعالی
سلام ودرود خدمت همکاران گرامی
اگر بانگاهی اجمالی به مقالات ومطالب ارائه شده درسایت نظر داشته باشیم میتوان دریافت بیشترین کامنتهاونظرات همکاران درخصوص مطالبی است که بنوعی به انتصابات ومسائل جانبی آن میپردازد مطلب آقای پوستین دوز هم چنین ویژگی دارد وبیشترین تاییدیه راازهمکاران گرفته است . به راستی مشکل کجاست تا صحبت انتصابات میگرددهمه کارکنان همصدا شده واعتراض مینمایند؟. درمطلب فوق تقریبا به این سوال پاسخ داده شده است اما چگونه میتوان نه همه مشکل را ، بلکه درصدی ازمشگل را حل نمود؟ مساله ای که در حال حاضر گریبان سازمان راگرفته سیاست تساهل ومدارا جناب اقای دکتر نوربخش میباشد که فقط تغییرات لازم را درستاد مرکزی انجام داده است ودر نظر ایشان مراکز استانها اعم ازبیمه ای ودرمانی نیاز به تغییر ندارند .بنظر بنده وخیلی ازکارکنان این مدارا کردن وتسامح فقط وفقط به نفع مدیران به جامانده ازدولت قبل میباشد که این گروه بتوانند همفکران ،هم حزبی ها،اقوام ودوستان خود رابدون توجه به شایستگی سایر کارکنان در پستهای مدیریتی قراردهند و ناحق را به نحو احسن اجرانمایند. نمونه کامل آن رادراستان خراسان رضوی میتوان دیدکه کل انتصابات این استان با نظر یک نفر که سمت مشاور رادارد اجرا میشود وحتی مدیر کل هم نقشی درانتصابات ندارد چه رسد به معاون اداری مالی یا معاون بیمه ای و کارشناسان ارشد سایر واحدها. به امید روزی که حق بر جای خود استوار گردد.
با سلام
عالی بود آقای دکتر
حرف دل ما جوانانی که دنبال شایسته سالاری در گزینش ها هستیم را به بهترین و فنی ترین حالت توضیح دادید.
با سلام
در تائید صحبتهای همکار عزیز آقای تیکان گریزی به اداره کل استان همدان می زنم که تعداد اندکی از دور و بری های مدیر محترم برای ایشان تصمیم سازی می کنند و پس از پنج سال مدیریت برای استمرار بیشتر خود تازه به فکر تسویه حساب مجدد با نیروهای ارزشی افتاده است .
با سلام و عرض ارادت
وبا تشکر از مطالب ارائه شده ،
۱- معضل مطروحه بیشتر به شکل درد دل یک همکارمتخصص ، دلسوز ، صادق و متعهد ارائه شده و نیاز به یک کار تحقیقی با امعان نظر به تمامی جوانب آن را داراست . مانند علل و ریشه های بروز چنین معضلاتی در جوامع یا سیستم ها – میزان اثر گذاری این معضلات از جنبه کمی و کیفی
و پاسخ به سوالاتی نظیر : چرا مدیران به چنین سمت وسویی گرایش پیدا میکنند .؟ چرا با توجه به اینکه همه مدیران واقف بر چنین معضلاتی هستند توانایی حل آنرا ندارند ؟
۲- مشکلات سیستم ها باید همگی ابتدا شناسایی و سپس جهت حل آنها برنامه ریزی گردد ، چرا که اغلب موضوعات مختلف بر هم تاثیر گذارند و بروز مشکلی موجب بروز مشکلات دیگری است .
۳- معضل مطروحه بی ربط به وجود مشکلات موجود ذیل نیست :
** عدم وجود یک سیستم صحیح ارزشیابی عملکرد مدیران .
** عدم وجود یک سیستم آماری دقیق و مورد اطمینان .
** عدم وجود یک سیستم نظارتی و کنترلی دقیق .
** عدم وجود یک سیستم قوی بازخواست کننده در سازمانها .
** عدم وجود یک برنامه آموزشی مدون و بروز در تمام سطوح .
** عدم وجود یک سیستم مدون و مققن ارتقاء شغلی در سازمانها .
** عدم وجود یک سیستم تشویق و تنبیه عادلانه در سازمانها .
۴- شاید مطرح شود که همه این سیستم ها در سازمانها وجود دارد، ولی بازنویسی و بروز رسانی نشده اند و کارآمدی خود را از دست
داده اند .
۵- این همه کار نیاز به همتی است عالی ، که جرقه آنرا کارشناسانی دلسوز و صادقی همچون شما میزنند .
۶- به امید صدور دستوری از طرف مقامات ارشد سازمان در خصوص تشکیل کارگروه تخصصی جهت شناسایی اینگونه مشکلات و طراحی و یا اصلاح سیستم ها .
۷-و به امید رسیدن به سازمانی پویا ، کار گرا و پاسخ گو ، در خدمت بیمه شدگان زحمتکش
ضمن عرض سلام
مطالب بیان شده از سوی آقای دکتر پوستین دوز بسیار مهم ، دقیق ، کارشناسی و برگرفته از تخصص ، تعهد و تیزبینی ایشان است . متاسفانه در حال حاضر حصار کشیده شده در اطراف تیمهای مدیریت علی الخصوص در ستاد مرکز باعث شده نگرش عدم وجود نیروی متخصص ، متعهد و کاردان از سوی مدیران میانی به مدیریت ارشد سازمان القاء شود . متاسفانه شرایط حاکم ناشی از انحصار طلبی افراد حاضر است که تحت هیچ شرایطی اجازه رشد به دیگران را نمیدهند .
باسلام واحترام وتشکر از مطلب بسیار مفید وکاملا محسوس دکتر پوستین دوز
مشکل اصلی سازمان در مراکز استانها متاسفانه گروه گرایی و باندبازی است که همانطور که یکی از دوستان خراسانی اشاره نمودند وقتی یک نفر که اصلا شایستگی لازم در مدیریت استان راندارد همه کاره یک استانی مثل خراسان رضوی میشود چگونه میتوان انتظار برطرف شدن چالشها و رفع مشکلات سازمان بود به نظر کارشناسان مدیریت نیروی انسانی در این شرایط باید شاهد مرگ سازمان بود!
انشاءاله به امید رفع این تنگناهای بوجود آمده که کوچترین پیامدهای هشت سال مدیریت ناکارآمد گذشته است توسط دولت تدبیر وامید ومسئولین دلسوز سازمان ..
برادر گرامی جناب اقای دکتر پوستین دوز
مطالب ارائه شده از سوی شما درد دل بسیاری از قشرهای این جامعه است شاید و حتما هم درد دل مدیران دولت تدبیر و امید نیز میباشد اما درد دل کافی نیست باید یرای این معضل فکری اندیشید و دست به کار شد زیرا علاوه بر از بین بردن انگیزه سازمانی در همکاران شما نیز باعث عدم رضایت مشتریان سازمان که همانا کارگران زحمتکش و خستگی ناپذیر این کشور اسلامی میباشند میگرددو نهایتاَ باعث ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی . امید است با رویکردی مناسب زمینه ساز رشد و تعالی کشور عزیزمان باشیم.
خانه از پایبست ویران است.
با سلام خدمت شما .تمامی مطالب صحیح و حرف دل همگان اما جناب پوستین دوز عزیز این معظلات را از دفتر مدیر عاملین محترم سازمان رصد کنید تا معاونین و مشاورین و مدیران کل ستاد و استانی و….
متاسفانه تصمیم گیران و تصمیم سازان خود در این حلقه تنگ استثمارقرار گرفته و توان تصمیم گیری خارج از این سیکل را امیدی نیست.به عنوان مثال اگر کارمندی از یک رسته به رسته ای دیگر تقاضای انتقال یا در خواست رتبه نماید جندین نفر پاراف نموده و نهایتا راهی به جایی نیست اما عده ای به راحتی از این وزارتخانه به وزارتخانه ای دیگر و از این نهاد به تهادی دیگر حق رانت دارند و چه گویم که ناگفتنم بهتر است.با سپاس
با سلام خدمت شما برادر گرامی جناب اقای دکتر پوستین دوز
عالی بود
برادر گرامی جناب اقای دکتر پوستین دوزبا سلام وعرض ارادت
مطالب ارزشمند جنابعالی از سوی دوستان شجاعانه تعبیر شده چون علت را به نقل از دکتر حسابی دوستان آورده بودند .
هر چند واقعا شجاعت بخرج داده اید وبه فضای ایجاد شده اعتماد کرده اید ولی ازنحوه پاسخ های رسیده ونامهای مستعار مشخص است که علیرغم توجه همکاران به دیدگاه سازنده جنابعالی , همکاران عزیز به ثبات شرایط اعتماد ندارند ویا از برخورد مدیران استانها حزر میکنند ,
این فضای عدم اعتماد حاکم نیز حاصل سالها عملکرد بد وریشه دار شدن باندها وطایفه ها است ,که بعضا به راس هرم هم اجازه عمل نمی دهند , به نمود آن درخراسان رضوی دوستمان (با نام مستعا تیکان )اشاره کرده اند و فرد محوری به حد افراط رسیده است . وحتی اعضاء محترم هیئت مدیره نیز اطلاع دارند ولی …… امسال دریغ از پارسال –
اینکه چرا دوستان وحتی من شهامت درج نام نداریم علت را بیان کردم , وچرا بجای درج نظرات کارشناسی فقط مصداق می آوریم ,چون باید انگیزه باشد تا دست به قلم برود , سالهاست فضایی اینچنین نبوده که همکاران حرف دلشان را بزنند , وفکر میکنم احساس همه همکاران این است که اگر قراربود به نظرات کارشناسی در این مقوله توجه شود کارشناسان فهیمی چون شما درستاد هستند همین که تعداد نظرات موافق بالا برود اثر خواهد داشت . با تشکر نایب الزیاره شما.
با سلام و ارادت خدمت همکار گرامی
ضمن تشکر از پیام ارسالی بعنوان کارشناس کوچکی از خانواده بزرگ تامین اجتماعی دست بوس کلیه همکاران زحمت کش و صدیقی هستم که دلشان برای ایران و ایرانی می تپد و سرونوشت سازمان بین النسلی تامین اجتماعی برایشان مهم است.هر چند که متاسفانه شما را نشناختم،از پیامتان دریافتم که از شهر مقدس مشهد می باشید.به همه دوستان و همکاران گلم در شهر مشهد سلام اینجانب را ابلاغ فرمائید.
در اینجا جا دارد یاد اساتید عزیزم مرحوم روحبخش (روحش شاد)واستاد بهروز روحی را گرامی بدارم و همیشه قدردان محبتهای رئیس محترم شعبه سه مشهد جناب حاج آقای علیدوست خواهم بود.
همچنان ملتمس دعای خیر دوستان خوبم می باشم.
عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم
گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهارای دوستان جان من و جا ن شما
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشا ن شما
دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده شاه شماییم وثناخوان شما
ای شهنشاه بلنداختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما
میکند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو
روزی ما باد لعل شکرافشان شما
بنظر بنده مدیرانی که لیاقت , درایت, توان و اشراف به امور کارها را ندارند.
حتی خودشان هم خودشان را قبول ندارند و برای جبران عقده های شخصی ناگزیر به ایجاد سیستم رعب وفشار بوده و برای تامین حس لذتبخش مدیریت نیز ناگزیر از بکارگیری مشتی توسری خور متملق میباشند, لذا ضرورت استفاده از افراد خودی به منظور جلوگیری از افشای سوتیهای احتمالی و لو نرفتن بی کفایتی محسوس است.