ضرورت توجه به تامین اجتماعی در آموزش و پرورش و آموزش عالی
(سازمان تامین اجتماعی در مرحله ی گذارقرارگرفته است)
درگفتارها و نوشتارهای قبلی «نایب رئیس محترم هیات مدیره،» مطالب درخورتوجهی مطرح گردیده که از جمله ی آنها؛ بحث فقدان جایگاه تامین اجتماعی در نظام آموزش وپرورش- نظام آموزش عالی و ضرورت وجود آن می باشد.،که بنده هم به این مقوله اعتقاد دارم،ولذا در راستای تفکر ایشان، مطلب ویادداشتی را به اختصاربیان می دارم .
سازمان تامین اجتماعی بیش از۳۹میلیون و۵۰۰هزارنفر(یعنی چیزی بیش ازنصف بعلاوه یک)جمعیت کشوررا تحت پوشش خود قرارداده.واین یعنی یک سازمان با سرمایه ی اجتماعی ِعظیم،(صرفنظرازسرمایه اقتصادی-مادی آن)،که بسترسازِبسیاری ازامورات جامعه می تواند باشد. بی تردیدکارکردِ این سرمایه ی سترگ ،ازنظر فرهنگی-اجتماعی ناشناخته واز اذهان به دور مانده است وضرورت دارد که برای اجرایی شدن آن مصوبه وپیگیری هایی بعمل آید. این موضوع از چندین جهت دارای اهمیت می باشد؛ یکی اینکه،شناخت بیشتر دانش آموزان با مقوله ی تامین اجتماعی درتمام سطوح ومقاطع تحصیلی آموزش وپرورش ؛یعنی ابتدایی-راهنمایی ودبیرستان بعنوان” یک واحد درسی” ویک سرمایه گذاری اجتماعی درزمان های آتی،می باشد وهمچنین بعنوان “یک رشته ی تحصیلی- دانشگاهی”در مقاطع کاردانی –کارشناسی-کارشناسی ارشد وغیره…،ودوم اینکه، یک سرمایه گذاری علمی درراستای توسعه ی دانش مداروکلاسیکی شدنِ سازمان درزمان حال وآینده ودر بُعد سازمانی آن است.
اگرخوب توجه شود،تقریبا بیشتروزارتخانه هاویا سازمانهای موجود،دارای یک دانشکده یا چندین رشته ی تحصیلی هستند ،بعنوان نمونه وزارت بهداشت ؛قریب به چندین وچند دانشگاه ودانشکده ورشته های تحصیلی زیرمجموعه ی خود از دانشگاه دولتی(ملی) روزانه –شبانه گرفته تا؛دانشگاه پیام نورودانشگاه آزاد می باشد.برخی ازسایرعلوم ،ازدانشگاه های غیرانتفاعی نوع اول ودوم،جامع علمی– کاربردی و…نیزبهره مندند. ویامثلا،رشته ی اقتصاد باچندگرایش تحصیلی زیر مجموعه اش دارای دانشکده های متعدد در شهرهای مختلف کشور،همسو با کارکردهای وزارت اقتصاد ودارایی بوجود آمده اند، ویا دانشکده- رشته هایی مانند: کشاورزی،منابع طبیعی،برق،مخابرات،راه ساختمان؛عمران آب،صنایع ومعادن ،فلزات وغیره…که ضرورتی به بیان عناوین آنها نیست. ویاحتی رشته های تحصیلی مانند ادبیات،الهیات،هنر، وغیره …که هرکدام بواسطه ی فونکسیونِ خاصی که برای تعالی وغنای ِفرهنگی –ارزشی جامعه دارند،بنا به یک ضرورتی بوجودآمده اند. مقوله ی تامین اجتماعی نیز،هم علم است، وهم یک مساله ی فرهنگی-اجتماعی واقتصادی، وهم درپیشینه ی تاریخی جامعه ی ما،دارای هنجاروارزشهای فرهنگی خاص خود می باشد.البته بنده به بنگاه داری علمی (ایجاد وتاسیس دانشگاه یا دانشکده ی تامین اجتماعی) اعتقادی ندارم،ولی حداقل می توان ولازم هست که به ایجاد وتوسعه ی علمی- رشته ی تحصیلی تامین اجتماعی بعنوان یک علم دانشگاهی االتفات شود.البته یادم می آید سالهای پیش بایکی ازاساتیدوصاحبنظران پیشکسوت درزمینه ی تامین اجتماعی -دکترطالب- که خود دارای تالیف کتاب درحوزه ی تامین اجتماعی می باشند ،دراوایل دهه ی ۷۰ برضرورت رشته ی تامین اجتماعی بحث وتبادل نظرمی کردیم ،ولی،ازمدتها قبل فکرِتدوین رشته ی تحصیلی برنامه ریزی رفاه اجتماعی درمقطع ارشد،به دانشگاه تهران و وزارتخانه ی ذیربط ارسال شده بودوچندسال بعد،این رشته تحصیلی هم ایجادشد، رشته ای که کمترین سنخیت را با تامین اجتماعی دارد، چونکه مقوله ی تامین اجتماعی اساسا از حوزه ی رفاه کاملا جداست. در تامین اجتماعی سخن از فراهم آوری حداقل ها وحقیقتانوعی بتن ریزی درقاعده ،برای رسیدن به میانه ی مثلث وهرم زندگی است.بعبارت بهتر ایجادیک پشتوانه ی بیمه ای وبسترسازی برای اقشاری است که می خواهند از نُرم طبیعی وسطح نسبی یک زندگی بهره مند شوند، درحالیکه بحث رفاه،رسیدن به حداکثرمواهب حیات اجتماعی وآن یک-سوم بالای مثلث ِزندگی است. درهمین راستا وبه تبع آن ،جامعه ما هم یک کشوردرحال توسعه با مبانی وزیربنای اقتصادی متوسط –ومتوسط روبه پایین- می باشد،لذا سخن گفتن از رفاه اقتصادی- اجتماعی وپیدایش رشته های تحصیلی درزمینه ی رفاه،شاید نامطلوب واحتمالا درحال حاضربرای کمتر سازمانی باتوجه به فلسفه ی وجودی آن کاربردی دارد.ازاین حیث، نیاز به دانش تامین اجتماعی بارویکرد علمی وکالجی شدن آن داریم .
درهرحال بنظرم درخصوص موارد پیشگفت و”ضرورت کتاب وعلم شدن،وصاحبِ منزلت ومقام شایسته شدنِ تامین اجتماعی” بایستی باشورای انقلاب فرهنگی مناظره ویامکاتبه شود،همچنین باوزارت علوم،تحقیقات وفناوری نشست وهم اندیشی دراین زمینه برگزارشود.کاری که سازمان تامین اجتماعی بامصوبه ونظرهیات مدیره وتوسط موسسه ی عالی پژوهش تامین اجتماعی، وهمکاری معاونت فرهنگی-اجتماعی سازمان ویابه هرطریق ممکن ،آنراپیگیری وبه منصه ی ظهور برساند.
سازمان ما،باکارکردهای چندین منظوره اش این همه،به دولتهای گذشته، پورسانتِ اجتماعی –اقتصادی داده،ولی حقیقتا درخصوص چنین ضرورتی ونیازی کاربردی کمتر توجه گردیده،وازاینرو شایسته است که سازمان درراستای کارکردهای خودش به چنین کارمهمی علمی-اجتماعی دست بزند.اینجاست که بزعم بنده، تامین اجتماعی چه درنگاه سازمانی وچه درقالب نهاداجتماعی بودنش،غریب مانده ودریکی ازمطالبی که قبلا بیان داشتم،گفتم:سازمان تامین اجتماعی بخاطر عمومی بودنش ؛درتمامی ادوار-چنانکه باید-؛صاحب ،کفیل دلسوز ویا،وکیل خاص خودمانی نداشته است.البته بدون اغراق با آمدن افرادی شایسته ازجنس سازمان ودر راس هرم سازمان(آقای مدیرعامل ونایب رئیس هیات مدیره وحتی سایراعضای دلسوز…) امید به تحول سازمانی وساختاریافتگی بیش ازپیش تامین اجتماعی ونظام یافته ترشدن این نهاداجتماعی درقالب فرهنگ وتمدن جامعه ی ما بیشترشده و،به جرات می گویم که دراین دوره،سازمان تامین اجتماعی با یک دوره گذاروانتقال ونقطه ی عطف قرار دارد،یعنی عبور ازیک دوره ی انفعالی- رکودی یکی-دودهه ی گذشته به یک دوره ی پیشرونده ی درخُور،یعنی گام برداشتن ازیک سازمان«درخود» به یک سازمان «برای خود».
هدایت خسروی
تامین اجتماعی مانند مقوله های دیگر مثل روابط کار باید بعنوان یک درس وسرفصل دربرخی از رشته های دانشگاهی گنجانده شود هرچند در درس روابط به ان اشاره ای می شود وبرخی از اساتید دانشگاه از جمله خود بنده به ان توجه زیادی می نماییم ودانشجویان را بااین مقوله اشنا می کنیم
با سلام و احترام
ضمن تایید بر اختصاصی کردن و اجرای مقطع یا مقاطع آموزشی تامین اجتماغی تاکید مجدد میشود:
کریدور اصلی رفاه اجتماعی تامین اجتماعی است.
کریدور اصلی اصلاحات در بخش سلامت تامین اجتماعی است.
تضمین کننده کمربند امنیتی کشور در ابعاد داخلی منطقه ای و بین الملل تامین اجتماعی است.
تحکیم کننده استقلال و اتحاد کشور و ایجاد ارتباط اقوام ادیان و مذاهب با یکدیگر تامین اجتماعی است.
تامین اجتماعی تعبیر روشن کلام وحی مبتنی بر “مشارکت در خوبی و تقواست”
با سلام و تشکر از یادداشت جناب آقای خسروی
تنها رشته دانشگاهی مرتبط با مبحث تأمین اجتماعی رشته علوم اجتماعی با گرایش ” تعاون و رفاه اجتماعی” در مقطع کارشناسی پیوسته است . ظاهراً این گرایش صرفاً در دانشگاه پیام نور ارائه می شود. از بیش از ۱۰۰ واحد درسی این رشته ، تنها مبحث مرتبط با موضوع تأمین اجتماعی، کتابی ۲ واحدی است با عنوان ” تامین و رفاه اجتماعی” به تألیف آقای محمد آراسته خو . چاپ اول این کتاب در مهر ماه ۱۳۷۴ صورت گرفته است. بسیاری از مباحث مطروحه در آن قدیمی بوده و منبع مناسب و به روزی برای اندک دانشجویان محصل دراین رشته تحصیلی در کل کشور نمی باشد.
مولف در دیباچه کتاب ، آن را نخستین کتاب پژوهشگرانه راجع به تأمین اجتماعی در سطح دانشگاهی ایران دانسته که به ارائه مفاهیم مورد بحث در قلمرو تامین و رفاه اجتماعی ، انواع و اقسام اقدامات تأمینی و رفاهی انسان اجتماعی در بستر زمان و مکان پرداخته است.
در خاتمه مولف به تقدیر و تشکر از کسانی که در تألیف اثر او را یاری نموده اند پرداخته است . که من نیز به سبب تعصب سازمانی و اینکه یادی از همکاران گذشته و شاید حال حاضر سازمان نموده باشم اسامی را ذیلاً تقدیم می دارم:
جناب آقایان امان الله دهقانی و رستمی و سرکار خانم جمالی ، از موسسه کار و تامین اجتماعی
سرکار خانم عزت خاکسار فرد و آقای حجت از اداره امور بین الملل سازمان تأمین اجتماعی
جناب آقایان منوچهر نامغ ، محمد علی نبی زاده و محمد هاشم صرامی از اداره کل آمار و اطلاعات سازمان تامین اجتماعی
آقایان موسوی و جهان بین از اداره کل روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی
آقایان رستمیان و رحیمیان از نشریه آتیه
موفق باشید .
همکار محترم جناب آقای اشراقی؛
آنچه شما به عنوان وظایف سازمان تامین اجتماعی برشمردید، بیشتر وظایف و مسئولیت وزارتخانه هاو سازمانهایی چون وزارت رفاه، ارشاد، ّبهداشت، سازمان امنیت ملی ونهادهای مذهبی است.
وظایف این سازمان روشن و واضح است.
اگر این سازمان بتواند آنها را به درستی انجام دهد کافیست.
حالا ما می خواهیم برایش شرح وظایف جدید بتراشیم.
اینهمه با جملات و واژه ها خود را از واقعیات دور نکرده و کار را برای خودمان سخت نکنیم.
اگر انتظار میرود سازمان در رفاه اجتماعی نقش داشته باشد، دولت باید وظایف خود در قبال سازمان را به انجام برساند ، که اولین آن در خصوص پرداخت بدهیهای خود به سازمان است.وسپس در یک برنامه جامع وکامل رفاهی ، از مشارکت سازمان با شرایط خاص خود استفاده نماید.
اگر به واژه ها و مفاهیم بکار رفته توسط آقای خسروی توجه شود؛
منظور ایشان از سازمان برای خود ، به معنای سازمان تامین اجتماعی برای بیمه شدگان است ونه غیر بیمه شدگان.ولذا وی، تامین اجتماعی را کریدور و دالانی برای کسانی که حق بیمه پرداختی در تامین اجتماعی دارند می داند، چنانکه در مطلب ضرورت یک اتحادیه و کانون بزرگ کارگری با رویکرد اقتصادی اجتماعی نیز،به صراحت بیان شده است.
با سلام و احترام
تعریف سازمان تامین اجتماعی کاملا مشخص و استاندارد است و از همین طریق عضو نهاد های بین المللی میشویم.
اگر یک اسم استاندارد داریم و کار دیگری برای آن تعریف می کنیم گمان میرود روند کاری و عملیاتی دچار اختلال میشود.
اگر فعالیت ما در حد یک بیمه اجتماعی است و می خواهد بماند بهتر است این نام به یک سازمان بالادستی واگذار شود و اگر خود را لایق میبینیم (که هستیم)باید برای فعالیتهای آتی برنامه داشته باشیم.
اگر لازم است سازمان مقتدر باشد باید بیمه احاد کشور بجز بعضی از اقشار به سازمان واگدار شود.
اما مطلب آخر»
همین کاری که سازمان تامین اجتماعی در حال اجرای آن است واجد تمامی خصوصیات رفاه اجتماعی پایه است یعنی رفاه اجتماعی بدون سازمان تامین اجتماعی معنی ندارد.
گستره ارایه خدمات درکشور توسط سازمان تامین اجتماعی خواص اتحادی و امنیتی در استقلال کشور دارد یعنی بدون حتی شعار دادن.
این خاصیت فعالیتهای جاری تامین اجتماعی است بدون آنکه در افزایش وظایف کاری شود و فقط حساسیت نقش سازمان را میرساند.
این سازمان با ظرفیت حمایتی خود شرایط ارتقای امنیتی داخلی را هم تامین میکند و این خاصیت تامین اجتماعی است.
این سازمان با خرید خدمات سلامت به عنوان یک مشتری در بهبود عملیات سلامت نقشی بسزا دارد.
سازمان ما سازمانی است که عدالت اجتماعی را به میزان زیادی برآورده می کند و عملکرد ضد فقر دارد.
این سازمان بر اساس حدیث با مبارزه برای جلوگیری از ورود فقر به ایمان مردم هم کمک می کند.
همکاران عزیز ما در سازمانی واقع شده ایم که همه خواص فوق الذکر را در خود دارد و باید قدر این موقعیت حساس و لازم برای این دوران را بدانیم.
خرَما بر نخیل ودست ما کوتاه
تمام مباحث عنوان شده در این نوشتار سخن دل است لاجرم بردل نشیند اما ,امای مسئله دراینجاست دوستان عزیز افرادی همچون آقای حیدری وسایر بزرگواران حاضر در راس هرم مدیریتی موهبتی برای من وشما ی همکار می باشدچرا که درو ن سازمانیند ولیکن آیا صرفا تفکرات این بزرگواران به تنهایی کافیست ؟آیا صدمات ولطماتی که در دهه اخیر متوجه این سازمان معظم گردیده صرفا با شعار ومقاله مرتفع می شود؟مطمئنا پاسخ همه ما خیراست.اینکه سازمان در مقولاتی مانندفرهنگ ویا جایگاهش در جامعه مغفول مانده وحق واقعیش ادا نگردیده شکی نیست ولیکن یک سئوال: چه کسی بایستی برای این عقب مانده گیها تلاش کند.آیا غیراز این است که من وشمای همکار سازمان در همه رده ها باید دست به عمل بزنیم .وامای اساسی در این قسمت رخ می نماید سازمان آیا برای من وشمای کارمند برنامه ریزی نموده ؟آیا کریدور اصلی یعنی رضایت همکار را تامین نموده تا نیروی انسانیش سنگ بنای کریدورهای دیگر را ایجاد نماید.در زمانه ای که که سازمان به مسایل معیشتی ومادی اساسی کارکنانش وقعی نمی نهد آیا می توان مستقیم به سراغ مقولاتی کلی هم چون فرهنگ ویا جایگاه سازمان در سایر حوزه ها رفت وراضی برگشت؟وجه سازمان را من وشمای همکار ایجاد می نماییم فرهنگ آنرا من وشما می شناسانیم به جامعه ,ولی سازمانی که در بعد رشد علمی کارکنانش ماموریت تحصیلی وسایر حمایت های دست وپاشکسته اش را دریغ می نمایدو کل سیستم آموزش آن در آموزش سنتی بخشنامه خوانی (چندین باره )خلاصه گردیده می تواند به دنبال ایجاد جایگاه در آموزش عالی باشد؟ابدا.دوستان عزیز مقولاتی هم چون جایگاه درآموزش عالی وسایر مسایل کلان همچون سقف وشیشه ساختمانیست که پی آن هنوزناقص است. پی وفونداسیون سازمان نیروی انسانی آن است که هیچ گاه یادی از آن نمی شود(در شعار فراوان یاد می شود ولیکن در عمل هیهات)پیشنهاداین حقیر:ابتدا مسایل را دسته بندی وتعریف کنیم که مطمئنا نیروی انسانی در راس قرار می گیردحال ممکن است در این حوزه مسایل فرهنگی نیز به موازات مطرح گردد راههای برون رفت از وضعیت موجودرا طراحی واجرا نموده سپس سراغ مقولاتی لوکس چون جایگاه در اموزش عالی باشیم .(بنده به شدت معتقد به شناساندن سازمان در تمامی عرصه ها می باشم وبه شدت معتقد به تاثیر مسایل فرهنگی واین دست مقولات می باشم)ولیکن تجربه یکساله اخیر بیانگر اینست که بزرگواران ارشد سازمان به واسطه انبوهی مشکلات ومعضلات تلنبار شده میراث مانده از مدیران مهندس و…از سر خیرخواهی به دنبال مرتفع نمودن این مشکلات هستند ولیکن مگر می شود با یک دست چندین هندوانه برداشت.ارزیابی یک سال اخیر نشاندهنده این موضوع است که دوستان در رفع حداقلهای نیروی انسانی تاکنون موفق عمل نکرده اندوکماکان همکاران که بدنه اصلی سازمان می باشند تمام اوقات ماه در پی انجام صرفا وظایف محوله وپس از آن رصد پرداختهای مالی می باشندکه متاسفانه به واسطه سوپر مدیریت آقای مهندس فقید راهکار دیوان عدالت مسیر احقاق حق شده .حال داستانهایی هم چون حفظ گنجینه های دانش سازمان یعنی بازنشستگان پیش کش.پس بیایید واقع بین باشیم ابتدابال نیروی انسانی رادریابیم وباور کنیم که در ادامه این بال به اوج گرفتن سازمان در عرصه های فرهنگی وجایگاه یابی در کنار بال دیگر که همانا مدیران ارشد درون سازمانی خیرخواه (که اینجانب در نیت خیرشان با توجه به مطالعه سوابقشان شکی ندارم)یاری مضاعف خواهد رساند.
یاعلی
حل مسایل معیشتی ومادی کارکنان ،دادن ماموریت تحصیلی به همه کارکنان و…،مسایل« درون سازمانی» هستند، ولی مساله وضرورت عنوان شده،توسط برادرفرهیخته (آقای خسروی) مساله ای است « برون» سازمانی.که به معنای فرهنگ سازی ونهادینه سازی و نوعی توجه بیش ازپیش واساسا؛بسترسازی برای آینده است.آنچه که امروز سازمان تامین اجتماعی را، دچارمشکلات فعلی نموده؛فقدان همین نبود جایگاه نظام ومقوله ی تامین اجتماعی است وفوندانسیون همین جاست. بله ؛ماهم اذعان داریم که نیروی انسانی رکن مهم درتوسعه سازمانی است،که جناب خسروی ارجمند، نیز در ضرورت رویکرد پراکسیسی در سیاستهای مدیریتی خرد وکلان سازمان تامین اجتماعی (روانشناسی کار وشغل وپرسنل -منابع انسانی -وغیره …)به آن به خوبی اشاره نموده اند که توجه شما رابه آن جلب می کنم.ونبایستی انتظارایجاد تغییرات یک شبه را داشت ،به خصوص مباحثی که مرتبط با مسایل فرهنگی واجتماعی است.
از اینرو من هم معتقدم که سازمان تامین اجتماعی امروز بهتر از دیروز است، وفردا هم امیدبهتر شدن ازآن می رود.
بنده هم منکر سایر کارکردهای برخواسته از تامین اجتماعی مانند(امنیت اجتماعی ،ایجاد رفاه اجتماعی بهتر،همبستگی اجتماعی و..)نیستم. واین حرفی بدیهی است وهمگان می دانند.که درمثال ذیل به ان اشاره شده است.
لیکن سازمان تامین اجتماعی با رویکرد بیمه ای و دارای کارکردهای خاص و مشخص خود میباشد،ولذا نبایستی در پی ایجاد وظایف جدید و خارج از کارکردها و عملکرد جاری یک نهاد بیمه ای-اجتماعی برای آن باشیم.
بطورمثال: فعالیت سازمان در حوزه اقتصادی در قالب شرکت سرمایه گذاری “شستا” امروز یکی از پشتوانه های بزرگ سازمان است. چنین فعالیتهایی هم میتواند جهت پیشبرد اهداف سازمان موثر یاشد، وهم در سطح کلان میتواند یک نقطه قوت دراقتصاد کشور باشد.که از این طریق میتواند در کمک به ایجاد توسعه در جامعه موثر باشد.و….
با سلام خدمت جناب آقای مرادی
عزیز بزرگوار تمام عرض بنده نیز متوجه همین معنا بود که تا درون را در نیافتیم چگونه است که به مسایل برون سازمانی می پردازیم وآیا نه اینست که در مقولات برون سازمانی نیز می بایست به جهت اجرای برخی از عملیات از توان ونیروی همین افراد درون سازمان بهره جست.با کمال احترام نسبت به نظرات دوستانی همچون شما وسایر بزرگواران ارایه مباحثی این چنینی بیشتر آرمانگرایانه می باشد.
حق یارتان
رویا ؛ خوب نیست ،ولی آرمان گرایی خوب است ،بسیاری از این واقعیات که ما آنها را آرمان می پنداریم، خط سیر تحولات اجتماعی- سازمانی است. یک زمانی پرواز ،برای آدمی ارمانگرایانه بود،ولی بعدا عملی و واقعی شد.
یک زمانی داروی مقابله ودرمان مالاریا آرمان بود ،ولی با کشف وتلاش بسیار تلاشگران و دوستداران علم ودانش،ازآرمان به واقعیت پیوست.آدمها اگرآرمان نداشته باشند، فردایشان همچون امروز خواهد بود.انشائ اله که آنچه شما از سازمان(توجه به نیروی انسانی) می خواهید نیز محقق گردد.ضمنا،برخلاف آنچه بعضی از دوستان می نویسند،آنچه همکار عزیزمان ،آقای خسروی گرامی؛ می گویند وبعضا می نویسند،وآنچه در طول سالها شناخت از ایشان می دانیم، بسیاری از گفته ها،نوشته ها ومکاتبات ایشان ،تبدیل به بخشنامه ،دستورالعمل وحتی قانون سازمانی شده اند، لذا درود بر وی، شما وهمه دوستداران.
ضمنا هرآنچه جناب آقای خسروی بیان نمودند با محوریت نیروی انسانی و ضرورت توجه به آن در زمان حال وآینده می باشد. یقینا پیشرفت جوامع و سازمانها در گرو،همین دانش بشری می باشد.که آن هم در مدارس و دانشگاهها،ولزوم توجه بیش از پیش به وقوع خواهد پیوست.
با سلام و احترام
تاکید همکاران بر توسعه نیروی انسانی کاملا درست است.