عبور از بحران و اصلاحات جدی
همه باید خود را برای پرداخت هزینه عبور از بحران و اصلاحات جدی آماده کنیم
پرداختن به موضوعاتی مانند ناپایداری صندوقهای بازنشستگی علی الخصوص سازمان تامین اجتماعی بسیار حیاتی و مهم می باشد. در شرایط فعلی که سهل ترین و دردسترس ترین مسیر برای جبران کسری نقدینگی دریافت وام از بانک رفاه برای پاسخگویی به هزینه های مزایای مورد تعهد رسانه ای گردیده، می توان دریافت که ادامه این روند نیز با چالشهایی همراه گردید، با دکتر محمد پوستین دوز کارشناس رفاه و تامین اجتماعی در اینخصوص صحبتهایی داشته ایم تا بطور مختصر تحلیلی در خصوص این مشکل و چگونگی برون رفت از آن را ارائه نمائیم.
با توجه به شرایط فعلی سازمان تامین اجتماعی به نظر می رسد تامین نقدینگی به یکی از جدی ترین معضل مدیریتی حال حاضر تبدیل شده است.آیا الان سازمان در وضعیت ورشکستگی قرار دارد یا خیر؟
ببینید ما باید در خصوص واژه ها بیشتر تعمل کنیم . واژه هایی مثل مسئله، بحران، چالش، ابر چالش از این قبیل هستند که باید در جای خودش بکار برود زیرا بار معانی خاص خود را دارند. ورشکستگی، ناپایداری و کسری بودجه و امثال آن نیز باید تبیین بشود که منظور از ورشکستگی دقیقاً چیست؟ اگر منظور از ورشکستگی، پایان فعالیت و یا توقف سرویس دهی سیستم می باشد، خوب سازمان فعلا به این وضعیت نرسیده است. اما باید اذعان کرد که سازمان در مرحله ناپایداری مالی رسیده و این ناپایداری با کسری نقدینگی بعلل گوناگونی از جمله افزایش هزینه های درمان و عدم پرداخت بدهی سهم دولت زودترنمود یافته است. الان سازمان در وضعیت بحران قرار دارد که در صورت ادامه روند فعلی، وارد فاز چالش خواهد شد.
بنظرمی رسد که دولت با این وضعیت مالی و اقتصادی تمایل به مداخله موثر در امور سازمان را نداشته باشد و البته در مراحل بعدی و در صورت تمایل به مداخله جهت حل چالش، بعلت حجم گسترده سطح چالش، ظرفیت و توان مدیریت موثر و اثر گذار را نداشته باشد و بعید نخواهد بود که با تداوم روند موجود چالش به ناگهان به سمت ابرچالش سوق نموده و کل نظام اداری و سیاسی کشور به خطر بیفتد. البته بعد از تحقق یافتن مرحله چالش ورود به فاز ابر چالش بعلت شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود بسیار سریعتر اتفاق خواهد افتاد.
وضعیت بحرانی فعلی که با دریافت هزاران میلیارد تومان وام رخ عیان نموده قابل تداوم نبوده و بزودی بعلت عدم توان پاسخگویی سازمان برای پرداخت مزایا، سازمان با “چالش” روبرو خواهد شد که با عکس العملهای غیر قابل پیش بینی و شاید غیر قابل کنترل ذینفعان (بازنشستگان ،کارکنان وطرفهای قرارداد سازمان) فضا را سخت تر نموده و وارد فاز ابرچالش شویم.
موضوعی که همیشه مطرح است به اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی مربوط می شود آیا برای اصلاحات مورد نظر فرصت مناسبی است؟
فرصت برای اصلاحات بسیار کم است. می بایست وضعیت مدیریت ارشد سازمان را روشن کرد. کارکنان در وضع بلاتکلیف قرار دارند و انگیزه ها بطور بی سابقه ای در این سازمان کاهش یافته است.
ادغام صندوقها و سپردن اختیار آن به دولت را بعضی کارشناسان مطرح کرده اند، نظر شما چیست؟
بنظر می رسد در وضعیت فعلی و با توجه به نامناسب بودن شرایط اقتصاد کلان و حرکت به سمت ورشکستگی و یا در مرحله ورشکستگی بودن اکثر صندوقها چاره ای غیر از این نباشد. البته ادغام صندوقها نیز باید بدون شتاب زدگی باشد وگرنه مضرات آن بیشتر خواهد بود.
باید بپذیریم که موضوع ادغام، وضعیت ناپایدار را بهبود نمی بخشد و لیکن تنها مدیریت امور را تسهیل می کند. از نظر فنی و ساختاری به راحتی میشود به این سمت رفت و لیکن حذف بسیاری از پستهای مدیریتی موجب مقاومت خواهد شد.
ولی بنظر شرکاء اجتماعی سازمان تامین اجتماعی، علی الخصوص بیمه شدگان و بازنشستگان آن مخالف ادغام می باشند؟
در گذشته وضعیت صندوقها مانند سازمان تامین اجتماعی بهتر بود و نمایندگان بیمه شدگان و مستمری بگیران در هر محفلی داد می زدن که میهمان ناخوانده را بر سر سفره کارگرها ننشانید. چون وضع مالی خوب و یا مناسب بود طبیعتاً از بحثهای کارشناسی با این رنگ و بو مانند ادغام، انواع اصلاحات و یا طرح تامین اجتماعی چند لایه و مانند آن نیز مطرح نبوده و یا ضرورتی بر اجرای آن به شکل فعلی محسوس نبوده است. واقف هستید که در حال حاضر جهت پرداخت مستمری ماهیانه ناگزیر به دریافت وام شده ایم و نمی دانم تا چه زمانی می توان به این روش ادامه داد. بنظر می رسد با شرایط موجود مانند گذشته، مقاومتی در پذیرش اینگونه طرحها نشود.
شرکاء اجتماعی یعنی کارفرمایان، بیمه شدگان و دولت خصوصاً کارفرمایان و بیمه شدگان از نقش حداقلی خود در اداره تامین اجتماعی می گویند، نظر شما چیست؟
متاسفانه دولت به مفهوم عام نقش سازنده ای در صندوقهای بازنشستگی نداشته است. صندوقهای بازنشستگی که بر مبنای اشتغال شکل می گیرند می بایست همه شرکاء اجتماعی با تعامل یکدیگر آن را اداره کنند و این یکی از اصول حکمرانی خوب می باشد. با توجه به قانون ساختار و تغییراتی که در اساسنامه سازمان ایجاد شد در سازمان تامین اجتماعی قریب به ۱۰ سال است که شورایعای تامین اجتماعی جای خود را به هیات امناء داده است. با مداقه در ترکیب اعضاء شاهدیم که موازنه نسبی در تعداد نمایندگان شرکاء اجتماعی از بین رفت و منبعد بیش از گذششته دیدیم که سیاست زدگی بلای جان سازمان شد.
با افزایش نقش دولت سازمان به حیاط خلوت دولتها تبدیل شد، جمله ای از فریدمن مشهور است که اگر بیابانی را به دولت بدهید پس از چند سال خواهید دید که با کمبود شن روبرو هستیم. یعنی دخالت دولت، علی الخصوص دولتهایی که به اصول بیمه ای اعتقادی نداشته و عموماً با بی انضباطی های مالی روبرو هستند فجایعی جبران ناپذیر روی می دهد. نمی توان سرنوشت چندین نسل را بدون هیچگونه محدودیتی به آنها سپرد، زیرا که دولت به مفهوم عام حق ندارد برای نسلهای آینده تصمیم بگیرد و این نوع نقد به نمایندگان مجلس که وکالت حداکثر ۴ سال را بر عهده دارند بطور مضاعف وارد است.
بنظر شما برای برون رفت از بحران موجود نمی توان با مدیریت صحیح هزینه ها مثلاً کاهش بعضی از مزایا موجب صرفه جویی بیشتر شد؟
برای تبیین موضوع می بایست دو بخش درآمدی و هزینه ای را بصورت جداگانه بررسی کنیم زیرا می توان گفت طی چند دهه گذشته و به مرور زمان هزینه ها افزایش و منابع مورد انتظار به نسبت کاهش داشته است!.
در بخش مصارف وهزینه ای آن که از زمان تصویب قانون سخت و زیان آور و سایر قوانینی که با نگاههای حمایتی، احساسی و گاهاً سیاسی موجبات بازنشستگی پیش از موعد و سوابق تشویقی فراهم گردید، هزینه های زیادی بر مصارف سازمان و خارج از محاسبات بیمه ای به آن تحمیل گردید. ضمن احترام به مدیران گذشته سازمان، باید بپذیریم که نقش عموم مدیران سازمان در گذشته (خصوصاٌ پس از انقلاب)، مدیریت هزینه کرد منابع بوده است. در جامعه ای که قاطبه بیمه شدگان و مردم عادی سرمایه های نقدی و غیر نقدی آن را بیشمار و آنرا یک سازمان پولدار می دانند، متاسفانه این سازمان بصورت پرهزینه و غیر اقتصادی اداره شده و اصول بیمه ای و الزامات مدیریتی اینگونه صندوقها در بسیاری از مواقع رعایت نشده است. شوربختانه آنکه در حال حاضر که ماههاست سازمان با دریافت وام ، کسورات خود را تامین می کند، کلنگ زنی برای ایجاد انواع بیمارستان و درمانگاه که ضرورتی برای ایجاد آن نمی باشد و بودجه سازمان در بخش مربوطه متورم و پاسخگو نیست و مانند آن چه توجیهی بجز مدیریت سیاسی و غیر اقتصادی و ناکارآمد می توان برای آن ارائه نمود.
بنظر در بخش بیمه ای نیز وصول حق بیمه به بالاترین سطح خود رسیده، اما باید بپذیریم که امکان افزایش وصول حق بیمه بعلت تعداد مشخص واحدهای تولیدی و نبود اطمینان به ایجاد اشتغال جدید در کوتاه مدت تقریباً منتفی است و تا این سطح دریافتی حق بیمه فعلی نیز ناشی از مجاهدت کارکنان و همکاری شرکاء اجتماعی (کارفرمایان و بیمه شدگان) می باشد. دریافت هر گونه کمک نقدی بنا به دلایلی که قسمتی از آن را مدیر عامل محترم سازمان در گزارش خبری مشترک با مدیر عامل شستا در سالن اجتماعات آن شرکت بیان نموده و امید به دریافت سود از آن شرکت تقریباً منتفی است. طبق سخنان مورخ ۲۷/۰۹/۹۶ رئیس محترم مجلس شورای اسلامی که نمایی کلی از بودجه و اقتصاد کشور را بیان داشته و با توجه به بودجه ابلاغی می توان دریافت که امید به دریافت وجوهی بعنوان قسمتی از بدهی دولت به سازمان حداقل در شرایط فعلی امکانپذیر نمی باشد و یا به آن میزان نمی باشد که روند فعلی سیستم را به رونق سوق دهد و در مجموع حل مشکل سازمان نیازمند اتخاذ تصمیمات فراقوه ای می باشد.
مبالغی در ماههای گذشته بعنوان وام از بانک رفاه کارگران برای جبران کسری پیش گفت دریافت گردید که بعلت محدودیتهای اعطاء اینگونه وامها و سود بالا و ناتوانی در بازپرداخت مشکلات را پیچیده تر و به نوعی انتقال بحران صورت می گیرد.
در حال حاضر تنها راه پیش رو برای تامین نقدینگی کامل سازمان “تشکیل تیم مدیریت بحران” می باشد. اصلاحات مورد نظر کارشناسان تامین اجتماعی با مقوله مدیریت بحران حال حاضر تفاوت دارد. این تفاوتها از چند جهت می باشد اصلاحات همانگونه که از عنوان آن بر می آید در زمانی صورت می گیرد که وضعیت عادی باشد و یا در شرایط بحران مانند کشور یونان، حداقل عزم ملی برای اصلاحات وجود داشته باشد که از مجلسی که رای به واریز ۹ درصد درمان به حساب خزانه دولت می دهد و دولتی که سازمان را تاکنون بعنوان حیاط خلوت دیده و به نوعی مشکلات مطروحه را جدی نگرفته انتظار فرجی نخواهد بود.
با سلام و احترام
یکی از استانداردهای خودرو سازی که حدود یک صد سال است همراه با آن بوجود آمده است روغن کاری قطعات متحرک است. حالا با روغن و یا گریس.
یک اتومبیل گران هم این استاندارد را دارد یک اتومبیل ارزان هم از این استاندارد استفاده میکند.
تامین اجتماعی هم استاندارد دارد.
این استاندارد ها را انسانها از روی دست هم دیگر فرا میگیرند.
تامین اجتماعی هم استاندارد دارد که به آن مانند ایزو نام “حکمرانی خوب” نهاده اند.
ما میتوانیم خودمان استاندارد تولید کنیم.
یا میتوانیم از استانداردهای دیگران استفاده کنیم بخصوص استانداردهایی که جنبه بین المللی گرفته اند.
راه های متفاوتی برای رسیدن حداکثر مطلوب عملکرد در سازمان وجود دارد. این راه را میتوان از کسی یا کسانی که این مسیر را رفته اند پرسید!!!