نظر سنجی سه (اقدامات اساسی و با الویت در بهبود شرایط کنونی سازمان تامین اجتماعی)

سید حشمت اله حسینی گفت:

با سلام از آنجائیکه قانون مصوب تیر ۱۳۵۴ به رغم گذشت زمان همچنان محکم و فقط بدلیل عدم کارشناسی ماهیتی در اجرا با بخشنامه های مغایر با روح قانون دچار مشکل است
اولا مبنای صدور بخشنامه بر عهده کمیته ای مرکب از بخش های در آمد، فنی، مستمری، حقوقی و از یک منبع و عنوان دفتر مدیر عامل صادر گردد و تهیه و صدور بخشنامه توسط مدیریت ها سلب گردد
دوم کارشناس تربیت گردد نه به صرف داشتن مدرک کلاسیک آن را جایگزین دانش فنی سازمان که در نتیجه تجربه بدست می آید ملاک قرار داد. مدیریتها اعم از استان، شعب و بالادست با داشتن تجارب علمی و دانش اداری از طریق کمیته های متشکل از افراد متخصص انتخاب گردند توزیع مزایا بنا به میزان کار انجام شده و بدون توجه به اینکه این حق کارمند است انجام پذیرد زیرا در رویه کنونی مزایا بعنوان یک حق همگانی تعریف شده و با آمارهای اغراق آمیز کار خود را توجیه می نمایند زیرا فاصله شایسته و ناشایسته چندان نیست و کارکنان زحمتکش را بی انگیزه کرده است روش کارایی باید طوری باشد که ارباب رجوع نظر بدهد که در چند روز کارش انجام شده یا بعبارتی کارسنجی و زمان سنجی و میزان کیفیت مورد عمل باشد. وضعیت درمان جز هدر رفت منابع مطلوب نیست با برون سپارسی کارشناسی شده و اصل رقابت نه مانند ایجاد کارگزاریها و به عنوان یک حق دائمی تعریف شده برون سپاری کند بخشهای نا کارآمد و صرفاٌ ایجاد پست حذف شود نظیر کارشناسان ارزش یابی و نظارت،ادغام بازرسی با درآمد، کارشناس اقتصادی،آموزش و نظائر آن و ایجاد یک واحد منسجم و فعالتر و همچنین تغییر روش برنامه و بودجه که از تعداد قابل توجهی فرم های از رده خارج و کلیشه ای و با سر فصل مبهم و نا کارآمد و اعمال یک چند در صدی به پارامترهای لازم. بلکه باید مطالعات میدانی و قابلیت و استعدادهای اقتصادی حوزه هریک از شعب و بعنوان مثال آثار تورم، تحریم و یا اعمال فرصتهای ناشی از تحریم در منطق برنامه و بودجه تدوین شود زیرا روش کنونی فقط یک کلیشه است و بس و نه علمی و عملی هر کس هم مدعی است اعلام کند تا حضوراٌ خدمتشان برسم و ثابت نمایم بنابراین اداره کل بودجه نباید با رسیدگی به چهار عمل اصلی ستونها بودجه را مصوب کند بلکه کارشناسی و موقعیت را مورد توجه میدانی قراردهد سازمان نیاز به یک جراحی دارد که از اغما سیستم کلیشه ای خارج شده و نیروی انسانی خود را فعال نماید و همچنین نرخهای چندگانه از جمله خبرنگاران ، خادمین مساجد، و……را یک کاسه نموده و دولت را مکلف نماید که سهم معافیت را همچون یارانه به حساب بیمه شده واریز نماید. نخهای اصلاحاٌ یارانه دار سبب شده که همه افراد روی بیاورند و این ضربه مهلکی به منابع بیمه شگان با نرخ ۲۷% می باشد در این خصوص بازرسی بسیار ناکارآمد است زیرا اهرمها چندان قوی نیستند که بتوانند از هدر رفت جلوگیری کنند. رویه ای درسازمان مد شده که اگر مدیر ی مزایایی برقرار کند بسیار فرهیخته و همه طالب او هستند در حالیکه نباید یک مدیر فقط به مزایا پرسنل تمامی توان خودرا معطوف کند به گذشته بیاندیشیم می بینیم مدیری که به منابع توجه کرده جز مغضوبین شده است من مخالف مزایای همکار نیستم ولی بجای خود و براساس هر چه بیشتر کار کنی سود می بری. در حالی که این موضوع به کم کردن ساعت کار انجامیده است. بطور مثال عملی یک پرونده در یک شعبه شش ماه است که پاسخی داده نشده در حالیکه بنده به عنوان کارشناس متخصص همین پرونده بیش از دوساعت وقت نیاز ندارد در یک شعبه دیگر پرونده ایکه یک منابع درآمدی قابل توجه برای سازمان دارد به رغم تمامی توجیهات متاسفانه با گذشت دوهفته جواب داده نشده است و ازاین دست بسیار و با مدارک چرا چون مزایا نقش دائمی پیدا کرده است چه ضرورتی دارد بشیند و کار کند و ناگزیر مدیرعامل محترم که با کار سازمان آشتایی دارد باید تیم کارشناسی و با احیا بازرسی مدیر عامل و همچنین حسابررسی تحولی را ایجاد کند که هم به نفع سازمان، همکار، بیمه شده و کارفرماست.

هشترودی گفت:

با سلام و قدردانی از همت و تلاش سازنده مسئولین محترم تامین پرس
و اما بعد، شگفتا از عجایب و روایات و شنیده های اخیر، داشتم سایت سازمان را مرور میکردم، خبری را به نقل از یکی از همکاران قدیمی دیدم که عین عبارت ایشان این است “این انتصاب (منظور انتصاب دکتر نوربخش به سمت مدیر عاملی سازمان)نشانه لیاقت و شایستگی جامعه پزشکی برای پذیرش مسئولیت و مدیریت سازمان بزرگ تأمین‌اجتماعی است.”
چند ساعتی در خصوص منطق موجود در این عبارت و استنتاج صورت پذیرفته در آن درگیر بودم و چز شگفتی و تعجب حاصل دیگری نداشت!
فکر کنید جناب دکتر ربیعی می فرمایند ملاک انتخاب دکتر نوربخش که من شخصا به ایشان ارادت و علاقه دارم، پاکدستی، غیر سیاسی بودن ایشان، تجربه، دلسوزی و در یک کلام شایستگی ایشان بوده است. نه اینکه چون پزشک بوده اند. پس چطور این دوست عزیز فکر می کنند این انتصاب نشان شایستگی جامعه پزشکی در پذیرش پستهای مدیریتی است! همکار قدیمی محترم، شایسته سالاری ملاک است یا پزشک سالاری؟ من شخصا برای تمامی پزشکان و اطبا و قداست حرفه ای آنها احترام قائل هستم ولی چطور می توان این نتیجه گیری شما را تجزیه و تحلیل نمود؟
اصلا این سوال مطرح است که در شرایط مشابه و متناسب آیا کسی که دکترای اقتصاد درمان دارد برای تصدی پست معاونت درمان ارجحیت دارد یا یک پزشک، حالا چه از نوع عمومی با متخصص؟ شاخص تحربه کجا لحاظ می شود؟ شاخص اثر بخشی و اثر گذاری فرد کجا لحاظ می شود؟ شاخص عرق و حمیت سازمانی کجا لحاظ می شود؟ شاخص وفاداری به ارزش ها و باورهای سازمانی کجا لحاظ می شود؟ …
در یکی از نظرات با عبارت جالب “قبیله گرائی” برخورد کردم، آیا این نوع تفکر نوعی رفتار واگرا و انحصار طلبانه حرفه ای حالا فرق نمی کند از نوع پزشکی محسوب نمی شود؟
فکر می کنم در بکار بردن کلمات در کنار هم و جملات و عبارات حتی اگر قصد خاصی پشت آن نباشد، باید درایت بیشتری داشت. انشالله موفق باشید

باقر مذهب گفت:

پیشنهاد برادرکوچک به اساتید و بزرگان همکاران بازنشسته و شاغل سازمان تامین اجتماعی:
در ارتباط با طرح سوابق زیر ۱۰ سال در مجلس شورای اسلامی نظر کانون های بازنشستگی تامین اجتماعی کشور خصوصاً اساتید و کارشناسان بازنشسته سازمان تامین اجتماعی را به این مهم جلب می نماید، که در مورد تصمیمات و مصوباتی که ارتباط مستقیم به سازمان تامین اجتماعی دارد قبل از قطعی شدن و بمنظور جلوگیری از صدمات و زیانهای جبران ناپذیر به بدنه ضعیف سازمان نظرات کارشناسی و تجربی خود را کتباً و یا درصورت امکان حضوراً (و حتی درج در جراید) به مسولین ذیربط اعلام تا بموقع از ضرر و زیان به صاحبان اصلی سازمان جلوگیری به عمل آید.

مهدی گفت:

ضمن تشکر از اقدام شما در ایجاد ارتباط دوطرفه بین مسئولین سازمان تامین اجتماعی و کارکنان و کارشناسان، معتقدم آنچه در کشور ما مصیبت است عدم شناخت مصائب نیست بلکه مصائب و مشکلات را همه می دانیم اشکال در این است که به قواعد حل مشکل تن در نمی دهیم. یک نهاد صد در صد اقتصادی را بی جهت سیاسی می کنیم از انتصابات بگیرید تا عملکرد. ریشه مشکل در اینجای کار است. لذا تنها خدمت به مدیران سازمان و مردم این است که آنها را از بند تاثیرات سیاسی برهانیم تا بتوانند کار کنند و دغدغه تغییرات سیاسی را نداشته باشند.

علی رحمانی فر گفت:

مدیریت در حقیقت هماهنگی منابع مادی و انسانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی به طریقی است که مورد قبول جامعه باشد . سازمانها به مدیران و کارکنان اثربخش و کارآمد نیاز دارند تا بتوانند به اهداف خود در جهت رشد و توسعه همه جانبه دست یابند. مدیر به عنوان نماینده رسمی سازمان برای ایجاد هماهنگی و افزایش بهره وری در رأس سازمان قرار دارد. موفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریت و سبکهای موثر رهبری مدیر است. مدیر در نقش رهبری سازمان می تواند سبکهای متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب کند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در کارکنان می شود و میزان رضایت آنها را از شغل و حرفه خویش افزایش می دهد.شرکت ها و بنگاه های دولتی در بدست آوردن اهداف شان و بالا بردن کیفیت مدیریت سازمانی خود از پیشرفت های فناوری بهره می برند . همچنین تکنولوژی می تواند در تمرکز زدایی اداره بخش های عمومی و تشویق توانایی های دولت برای موفقیت در فعالیت های کلیدی موثر باشد . پیوند سه عامل فناوری، اطلاعات و مدیریت با هدف ایجاد قابلیت های جدید در شیوه های مدیریت بنگاه های مزبور و توانمندسازی مدیران با بهره گیری از” فناوری اطلاعات و ارتباطات، تاثیرات فراوانی بر موفقیت برنامه های توسعه مبتنی بر دانش داشته و دارد. نفوذ روزافزون فناوری اطلاعات در برنامه های راهبردی سازمان این روزها بر همگان عیان شده لذا نظر بنده این است که مانور مدیریت محترم و مدیران ارشد و میانی سازمان بر این باشد که توان استفاده کارکنان ومدیران در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات را بالا برده و کارکنان ساعی در این بخش مورد عنایت قرار بگیرند . البته منظور من کلیه همکارانی است که حتی علی رغم عدم توانایی استفاده از فناوری اطلاعات پیشنهادات کارساز و کارآمدی در این زمینه داده و می دهند .
موفق باشید

مهدی اسفندیار گفت:

نظرسنجی جالبی هست و امیدوارم این مسیر تداوم یابد.