هوش و هوش هیجانی
دکتر عباس حاتمی:
کسب موفقیت در زندگی همواره با مسائل و مشکلاتی همراه است، نحوه برخورد با مسائل و حل مشکلات نیز درافراد مختلف متفاوت است. یکی از منابع حل مسائل ومشکلات «هوش وتوانایی» انسانهاست.
هوش درلغت بمعنی عقل، خرد، فهم، زرنگی و شعور(پختگی، میزان درک) است، ولی به بکارافتادن مجموعه استعدادهای عالی ذهن و«توانایی حل مسئله » نیزاطلاق می شود که اولین باردرسال ۱۹۰۴ توسط چارلزاسپیرمن روانشناس انگلیسی موردمطالعه علمی قرارگرفت.
انجمن روانشناسی آمریکادرسال ۱۹۹۵ هوش را اینطورتعریف کرده است: توانایی فهم مسائل پیچیده، انطباق موثربا تغییرات محیطی، یادگیری بدنبال تجربیات، استفاده ازاشکال مختلف استدلال وفایق آمدن برمشکلات ازطریق تفکر(ضریب نوآوری IQ: Innovative or Intelligence Quotient).
هوش بطور کلی مجموعه استعدادهایی است که موجب یادگیری، شناخت، یادآوری اطلاعات درفردشده وتوانایی حل مسئله وسازگاری فرد را با محیط زندگی فراهم می نماید.هوش همان تفاوت فردی است ومشخص می کند چگونه برخی افراد نسبت به دیگری درتحصیل یا برخی زمینه ها موفق تراند.
بعضی ازروانشناسان ترجیح می دهند بجای هوش «توانایی ذهنی» را بکار ببرند یعنی اگرفردی بتواند مسئولیت خودرا بنحومطلوب انجام دهد وتوان کشف و حل مسئله را داشته باشد او دارای هوش بالاتراست.
تا اواخر قرن بیستم فقط هوش عقلی یا شناختی یا منطق ریاضی یا IQ یا بهره هوشی یا ضریب هوشی (مثل سرعت انجام کار؛ داشتن حافظه؛ حسابگربودن؛ درس خواندن) مطرح بود، درسال۱۹۹۰ سالوی (روانشناس) اصطلاح هوش هیجانی رابکاربرد ولی ازسال۱۹۹۵ دنیل گولمن متخصص رفتارشناسی هوش هیجانی راتشریح نمودند که عامل سازگاری کننده درموقعیتهای مختلف زندگی بوده وتضمین کننده بیش از۸۰٪عامل موفقیت انسان است.
هوش عقلی کف موفقیت و هوش هیجانی سقف موفقیت فرد را تضمین می کنند. هوش عقلی در کشف و اختراعات وهوش هیجانی درمدیریت زندگی بیشترین کارکرد را دارند.
تفاوت IQ باٍ EQ
- برای موفقیت دردانشگاه IQ ولی جهت موفقیت درزندگی فردی واجتماعی ایی کیو EQ لازمست. دو روانشناس بنامهای پیترسالووی وجان مه یرمی گویندهوش هیجانی به قابلیت هایی مثل درک عواطف شخصی؛ همدلی با احساسات دیگران و اداره کردن خود و دیگران دلالت دارد.
- آی کیو IQ یک ظرفیت شناختی است که کسب دانش؛ یادگیری؛ حل مسائل ریاضی ومشکلات را فراهم می کند وعامل ۱۵ تا ۲۰%موفقیت است.
- پایین بودن ایی کیوEQ باعث ضعف درقضاوت؛ تصمیم گیری غلط؛ تمایل به کوتوله ها؛ فقدان کار گروهی و نداشتن خود مدیری می شود.
- آی کیوبیشترذاتی یا ژنتیکی است ولی نوع تغذیه، کیفیت تحصیلات، فقرعاطفی واسترس برآن تاثیردارند، اما ایی کیو EQ اکتسابی و آموختنی است که هردوبرای مدیریت ورهبری لازمست ولی نقش EQ بیشتراست. آی کیوباعث موفقیت تحصیلی می شود ولی ایی کیوEQ ازشما ستاره می سازد.
- EQ ثابت نیست و درطول زندگی کم و زیاد می شود ولی IQ تقریبا ثابت است و درسن ۱۵ سالگی تثبیت می شود ولی به فعلیت رسیدن آن نیازبه عوامل محیطی مثل تغذیه و نظام آموزشی دارد.
بهره یا ضریب هوشی انسانها از۱۱۵-۸۵ (میانگین ۱۰۰) می باشد که بالای ۱۴۰ ضریب هوشی بالاتر و بالای ۱۶۰ نابغه نامیده می شود، بعنوان مثال درگالیله،۱۸۰، انیشتین ۲۰۰ و بیل گیتس ۱۶۰ بود. طبق نظرانجمن روانشناسی آمریکا نابغه ترین افراد تنها از۱۵% ظرفیت مغزی خوداستفاده می کنند.
متوسط ضریب هوشی درسال ۲۰۱۳ درایتالیا ۱۰۲، آمریکا و انگلیس ۱۰۰ ، کره ۱۰۶، سنگاپور ۱۰۸، ژاپن، چین و تایوان ۱۰۵، خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۹۰-۷۸ می باشد. ضریب هوشی ایرانیان درهمان سال ۸۶ بود.
بدین ترتیب سنگاپور، کره جنوبی و ژاپن ، چین، تایوان رتبه اول تا سوم را کسب نموده اند.
ضریب هوشی برابراست با سن عقلی تقسیم برسن تقویمی ضربدر۱۰۰٫
سن عقلی با کمک تستهای مثل تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه مدت، محاسبات ریاضی، سرعت محاسبه فرد، منطق ودرک روابط بدست می آید و از دستاوردهای مهم توسعه انسانی بشمارمی رود.
انواع هوش
پروفسورهاوارد گارنردرسال ۱۹۷۵ هوش را به انواع مختلف تقسیم کرده است.
- هوش زبانی: افراددارای این هوش توانمندیهایی چون صحبت کردن، تفسیر، ترجمه کردن، سخنرانی، تدریس، ویراستار، وکالت، مشاوره و کتابدار را دارا می باشند و بهتر است درمشاغل مرتبط بکارگرفته شوند.
- هوش منطق ریاضی: این افراد توانایی هایی چون محاسبه کردن، حسابداری، تحقیق ، آمارگیری، حسابرسی، استدلال کردن، تجزیه و تحلیل ،طبقه بندی ومرتب کردن هستند و درمشاغل مرتبط اولویت دارند.
- هوش تجسمی فضایی یا هوش بصری: دارندگان این هوش استعدادهایی همچون نقاشی، تجسم کردن، اندیشیدن درتصویر، طراحی، تصویرسازی، رسم کردن، نقشه کشی، عکاسی و فیلم سازی را دارند. این افراد برای مشاغل معماری، نقشه کشی، گرافیک، عکاسی و دکوراسیون اولویت دارند.
- هوش موسیقیایی: این افراد استعدادهایی برای نواختن، آوازخوانی، رهبری ارکستر، آهنگ سازی و گوش دادن دارند و درمشاغل مرتبط اولویت دارند.
- هوش جسمی حرکتی: افراد دارای این هوش توانمندیهایی چون بلندکردن، حمل کردن، توزیع، تعمیر، نصب ، تقلیدکردن حرکات، با اشاره فهماندن و دسته بندی کردن فیزیکی رادارند. این افراد در مشاغلی چون جراح، کشاورزی، جواهر سازی، کارگرکارخانه ، مکانیک، ورزشکار و صنعتگر اولویت دارند.
- هوش اجتماعی (میان فردی): افرا دارای این هوش توانمندیهایی چون مهمانداری، همدلی کردن، ارتباط داشتن، تدریس، تجارت، مربیگری، مشاوره و راهنمائی، تشویق تبلیغ، وساطت و مصاحبه کردن دارند ودرمشاغلی چون مدیرمدرسه، داور، جامعه شناس، پرستار، مددکار، مدیر روابط عمومی، فروشنده و منشی گری اولویت دارند.
- هوش درون فردی: استعداد این افراد در تصمیم گیری، به تنهایی کارکردن، خود را شناساندن، آشناشدن، برنامه ریزی، سازماندهی، تشخیص موقعیت و خودشناسی بالاست و درمشاغل درمانی، کارآفرینی، مدیریت پروژه و روانشناسی اولویت دارند.
- هوش طبیعت گرایی: این افراد استعداد وحساسیت بیشتری برای شناخت پدیده هایی طبیعت دارندو درمسائل زیست محیطی واقلیمی کنجکاوهستند.
- هوش هستی گرایی: این افراد انگیزه بیشتری برای درگیرشدن با پرسشهایی عمیق درباره هستی انسان مثل معنای زندگی، مفهوم مرگ و زندگی و پیدایش انسان درعرصه حیات وچرایی «هستی» دارند و درمشاغل فلسفی (آزاد اندیشی، تفکر استدلالی، پرسش وپاسخ درمورد مسائل بنیادی) اولویت دارند.
- هوش اخلاقی: نوعی توانایی است که دربرگیرنده ای احساس تعهد نسبت به خود و دیگران، بکارگرفتن انضباط درزندگی، داشتن استاندارد رفتاری درزندگی، توجه به آثاررفتارخود، توانایی تمیزدرست ازغلط، وحدت درفکر و عمل، همدلی با مردم است.
هوش هیجانی (EQ=Emotion Quotient) بمعنی توانایی شناخت هیجانات و مدیریت احساسات.
مدیریت احساسات یعنی عصبانی شدن راحت است ولی بموقع؛ با دلیل و درحد مناسب عصبانی شدن مهم تراست و نیازبه مدیریت دارد.
امروزه تقسیم بندی گاردنر دیگر کارآمد نیست و بطورکلی هوش به دودسته هیجانی و شناختی تقسیم می شود که هوش هیجانی دارای تقسیمات داخلی است.
نکات قابل توجه درمورد هوش
- توانمندی و استعداد افراد با هم متفاوت است. استعداد بزرگ با اراده بزرگ کارسازخواهد بود.
- هرکس میتواند تعدادی ازتوانمندیهای هوشی رابا هم داشته باشد. ممکنست شدت وضعف آنها متفاوت باشند.
- انتظارازهرکس بایستی بمیزان تواناییهای هوشی او باشد.
- درفرآیند شکوفا سازی استعداد افراد، آموزش «طرح مسئله » بسیارمهمتراز«حل مسئله » است.
- آرامش روانی، شادابی و نشاط درمنزل یا مدرسه و جامعه شرط لازم برای شکوفایی استعدادها است.
راههای تقویت هوش
- مطالعه کتب، روزنامه، مجله؛ حل مسائل ریاضی، مشاهده تصاویر و مناظر زیبای محیط اطراف.
- گوش دادن به موسیقی موردعلاقه و صداها در طبیعت (صدای پرندگان، آبشار، رودخانه)؛ فعالیت ورزشی، فعالیتهای هنری، تغذیه سالم و محیط های آموزشی توانایی ذهنی رابالامی برند.
- طبیعت گردی وجهانگردی؛ حل جداول؛ خوب دیدن وشنیدن باعث پویایی ذهن می شوند.
- تشکیل جلسات خانوادگی و فعالیتهای گروهی هوش راتقویت می کنند.
- آب وهوای معتدل باعث سرحالی وتقویت هوش می شود. درمناطق خیلی گرم و سرد و در آلودگی هوا قدرت هوش کاهش می یابد.
(EQ, Emotion Quotient) هوش هیجانی
هیجان یک شلیک عصبی درپاسخ به یک محرک است؛ یک حالت عاطفی است که دراثر محرکهای درونی و بیرونی در کوتاه مدت ایجاد می شود. مثلا شادی؛ نفرت؛ علاقه؛ لذت و حقارت نمود بیرونی هیجان هستند که تغییراتی درجسم (فیزیولوژی بدن) و ذهن بوجود می آورند و ابعاد مختلفی دارند؛ بعنوان مثال مشاهده یک حیوان درنده باعث افزایش ترشح هورمون کورتیزول می شود یا وقتی به انسان توهین می شود بطورناخودآگاه یا آنی خشمگین می شود که اگراین هیجانات مدیریت نشوندعموما زیان بارهستند. هیجان در بلندمدت به محرک فرهنگی نیزتبدیل می شود. بعنوان مثال تکرارمشاهده صحنه های دلخراش باعث بی تفاوتی جامعه می گردد.هیجان لازمه زندگی است ولی بایدمدیریت شود.
افرادیکه هوش هیجانی بالایی دارند قادربه ازبین بردن یا به تاخیرانداختن تکانه ها یا فشارهای عصبی مزاحم هستند و بین وضعیت روانی خوب و بد تعادل برقرارمی نمایند وهنرتخلیه خشم دارند.
تعریف هوش هیجانی یامدیریت احساسات: هوش هیجانی یک عنصربنیادی دررفتاراست وازهوش شناختی (عقلی) جداست و بر نوعی مهارت دلالت دارد که شامل توانایی شناخت عواطف؛ درک؛ تسهیل تفکر در زمان وقوع هیجان و هماهنگ ساختن عکس العمل هااست؛ هوش هیجانی (عاطفی) توانایی احساس کردن و ابرازاحساسات را می آموزد؛ اینکه فردهمیشه امید را در خود زنده نگهدارد. وقتی انسان واقعه ای را درک می کند؛ آنرا در ذهن خود با توجه به تجربیات و باورهای خود بررسی و قضاوت مینماید و سپس عکس العمل نشان می دهد.
محرک (واقعه) نگرش و باور تغییرات فیزیولوژیک عکس العمل
ابعاد مختلف هیجان
- بعد فیزیولوژی (تاثیربرعملکردطبیعی بدن): مثل تغییردرضربان قلب، ریتم تنفس، تنش عضلانی و تغییر دمای بدن. این تغییرات نتیجه آگاهی و احساس ما ازعلائمی است که ازسیستم عصبی با واسطه میانجی های عصبی می آیند.
- بعد شناختی: ایجاد ادراک ذهنی و تاثیر بر افکار، باورها، قضاوت و تصمیم گیری.
- بعد بیانگر: مثل تغییرلحن صدا(لرزش)، حالت چهره(شادی) ، حرکات دست وپا (آماده فرار).
- بعد کارکردی: هرابعادهیجانی بمنظورخاصی دروجود انسان تعبیه شده است. بنابراین هیجان همیشه مضرنیست و لازمه زندگی است و فوایدی برای ما دارد مثل خشم، دفاع ازخود، حرکات سروچشم، حفظ بقاء؛ فرارازخطر.
سرکوب ونادیده انگاشتن هیجان باعث ازبین رفتن تعادل می شود.مهم مدیریت هیجانات است.
کسی که توانایی های زیرراداشته باشدازهوش هیجانی بالایی برخورداربوده ودرزندگی فردی واجتماعی موفق است:
- توانایی شناخت هیجانات یاخودآگاهی هیجانی؛کسی که احساسات خود را شناسایی کند قادر است عوامل ایجاد استرس را شناخته و راه مدیریت احساسات را درک وهزینه های استرس منفی رابه حداقل برساند. مثلا”افرادیکه هوش هیجانی بالایی دارندقادربه تحلیل وقایع؛ انتخاب تصمیمات موثر؛ قضاوت درست؛ پیش بینی خواسته های دیگران و دفع تقاضاهای منفی مثل سوءمصرف موادمخدرهستند. خودآگاهی یا ضمیرهشیاربسیارمهمترازناخود آگاهی یا ضمیرنیمه هشیار(مثل غریزه گرسنگی) است. ضمیرخودآگاه با حواس پنجگانه خود جهان رامی شناسد. اگرخودآگاه دارای تفکرمثبت باشد برناخودآگاه نیزاثرگذاشته و برآن غلبه می کند و اگرضمیرخودآگاه همواره فقر؛ بی عدالتی؛ تنگنا و… را ببیند برضمیرناخودآگاه نیز اثر گذاشته و باعث ترس و نگرانی می شود. مثلا اگردرعمق تفکرناخودآگاه خود برنامه”من شکست میخورم”را ایجاد کنید درهرمعامله ای درانتظارشکست خواهیدبود.
- توانایی ابرازاحساسات به شیوه صحیح (ابرازعلائق وعواطف؛ تخلیه خشم ازطریق گفتگو).
- توانایی کنترل ومدیریت احساسات که منجربه تنفر و دشمنی نشود، جرات بیان عقاید و احساسات.
- توانایی درک و تعبیرهیجانات دیگران وهمدلی با مردم (هوش اجتماعی)؛همدلی توانایی همراه شدن با دیگران را فراهم می کند.
- توانایی تسهیل تفکرمنطقی بوسیله هیجانات؛ بالابودن وجدان کاری بدلیل درک دیگران.
- واقعیت سنجیFACTS، خودشکوفایی و خرد ورزی.
- افرادیکه هوش هیجانی بالایی دارندبا استرس واضطراب کنارمی آیند وکمترمستعد بیماریهای روانی واعتیاد می باشند.
انواع هوش هیجانی
۱- هوش درون فردی: به توانایی تشخیص و فهم احساسات شخصی؛ توانایی درک ظرفیتهای بالقوه خود؛ پذیرش خود و احترام به خود؛ بیان آزادانه احساسات؛ عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به شیوه غیرمخرب و رها بودن از وابستگی هیجانی اطلاق می شود.
۲- هوش بین فردی: بمعنی توانایی همدلی یعنی آگاهی؛ درک و ارزیابی احساسات دیگران است. ارتباط بین فردی به معنی ایجاد وحفظ روابط رضایت بخش دوطرفه (که شامل دریافت وابرازمحبت است) می باشد. بالابودن هوش بین فردی به معنای بالابودن مسئولیت پذیری اجتماعی و روابط عمومی است؛ چون هوش هیجانی شکل تکامل یافته ای از توجه به انسان است بنابراین ابزاری نوین و شایسته برای هدایت افراد در دست مدیران است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارندبهترین گزینه برای رایزنی واموربازرگانی هستند زیراقادربه بده وبستان با افراد مختلف می باشند.
۳- قابلیت انطباق: توانایی سازگار بودن افکار و رفتار با تغییرات محیط و موقعیتها (نواندیشی)؛ توانایی تشخیص وتعریف مشکلات و تحقق بخشیدن راه حل های موثرو بالقوه؛ ارزیابی و اقعیتها، خود نظم دهی.
۴- کنترل استرسی: توانایی مقاومت کردن دربرابر رویدادهای ناخوشایند؛ تحمل فشار روانی و رویارویی فعال و مثبت با فشار زندگی.
۵- خلق یاخصلت عمومی: توانایی رضایت از زندگی؛ شاد بودن و داشتن نگرش مثبت حتی در زمان بد اقبالی؛ لذت بردن ازخود و دیگران؛ داشتن احساسات صریح ومفرح؛ لذت بردن ازخوشبختی دیگران.
مدیریت احساسات
هر احساسی؛ رفتار بیانگرخاصی (حالت چهره؛ حرکات بدن و تن صدا) دارد.با شناخت این رفتارها وکنترل آنها میتوان براحساسات مدیریت کرد. این رفتارها عبارتند از:
۱- لحن صدا: درمواقع هیجانی لحن صدای خود را(مثل لرزش صدا؛ بلندشدن صدا؛ تو دماغی صحبت کردن) چک کنید.
۲- حالت چهره: به هنگام خشم درپیشانی چین و چروک ایجاد می شودیا دستها مشت می شوند.
۳- حالت بدن: بعضی افراد در زمان ترس ؛ کل بدن خود راجمع می کنند یا به هنگام دیدن صحنه های ناخوشایندچشمان خود را می بندند.
۴- جرات ورزی و ابراز وجود: بهترین روش برای بیان خشم جرات ورزی و ابراز وجود است. یعنی احساس شان را روشن و صادقانه بدون تحقیردیگران بیان می کنند و مشکل خود را با تلاش در تغییر رفتاری که باعث عصبانیتشان شده ؛ حل میکنند.
تقسیم بندی هیجانات
الف- هیجانات اصلی: مثل خشم؛ ترس؛ شادی؛ نفرت؛عشق؛غم؛ اضطراب (زود نگران شدن).
ب- هیجانات همراه: این هیجانات همراه هیجان اصلی بوده و شایدعلت زیربنایی بوجود آمدن هیجان اصلی است مثلا برخی خشم هابعلت احساس حقارت ویاترس ازشکست بوجودمیآیند؛تنبلی ممکنست منشاءحسادت یاخودخواهی باشدومنجربه تنفرگردد.
ج- هیجان مثبت: مثل فرارازآتش سوزی؛ هیجان منفی مثل اضطراب.
ظرفیت هیجانی: هر کسی ظرفیت هیجانی خاصی دارد که ممکنست براثر انباشته شدن هیجانات منفی (نفرت؛ خشم) و یا سرکوب کردن به مرور زمان این ظرفیت کاهش یابد. بنابراین بهتر است بطور دائم هیجانات منفی را تخلیه کنیم وهیجانات مثبت (دوستی؛ صداقت) را جایگزین نمائیم.
خشم: یک هیجان فراگیر و نیرومند است که اگر مدیریت شود منبع نیرومندی بدست می دهد. مثل خشم فوتبالیست از شکست که باعث تمرین بیشتر و کسب رتبه بالاترمی گردد. خشم تاثیر قوی بر جسم (تغییرات فیزیولوژیک) دارد. بنابراین نباید سرکوب شود یا نباید بصورت انفجاری بر دیگران تخلیه کنیم بلکه باید مدیریت کرد. خشم را با کنترل ریتم تنفس؛ کاهش دادن انقباضات عضلانی و با دوش گرفتن می توان کنترل کرد.
شیوه های غیرموثر ابراز خشم
ا- منفعلانه به دو شکل ظاهرمی شود:
الف- جسمانی شونده: خشم سرکوب می شود و عوارض آ ن بصورت یک بیماری جسمانی مثل سردرد؛ زخم معده؛ کم خونی؛ تپش قلب و فراموشی ظاهرمی شود.
ب- خود مجازاتگر: مثل احساس گناه؛ پرخوری؛ زیادحرف زدن.
۲- پرخاشگرانه دوشکل بروزمی کند:
الف- منفجرانه مثل داد زدن؛ کتک زدن و…
ب-مخفی کننده: زخم زبان؛ دیرآمدن سرجلسه؛غیبت ازکار و…
۳- مقتدرانه: ابرازخشم درموقعیتهای مکانی و زمانی مشخص با کلماتی صریح و بدون ابهام.
روش سالم برای تخلیه خشم: سطل زباله خشم
هرانسانی ظرفیت خاص و محدودی برای خشم خود دارد که درصورت پر شدن این ظرف؛ خشم ابراز می شود و به بیرون درز می گردد. مثلا فردی چند تصادف کرده و یا در خیابان و اداره به اوتوهین شده است (اجازه یا فرصت ابرازخشم را نداشته است). این فرد با سطل زباله پر از خشم به خانه برمی گردد و با کوچکترین تحریک از سوی همسر یا فرزندان؛ خشم خود را بیرون می ریزد و تر یا خشک را می سوزاند.
روشهای دیگر برای تخلیه خشم عبارتنداز: ورزش، گردشگری؛ فعالیت هنری مثل به تصویر کشیدن احساسات، آوازخوانی؛ ابرازکلامی؛ تکنیک نامه نوشتن؛ گذشت و بخشش؛ تکنیک صحبت کردن با صندلی خالی.
نقش شرطی شدن درایجاد هیجان
یک رویداد می تواند جایگزین دیگری شده ونقش آنرا بگیرد. مثل کتک خوردن ازیک فردخشمگین؛ ترسناک است ولی قیافه او نیزترسناک است (شرطی شدن به چهره)؛ یا تخریب حاصل از بمباران ترسناک است ولی صدای غرش هواپیماها نیز ترس ایجاد می کنند.
هیجان ترس: هیجان توام با تشویش و دلهره است که به دو دسته تقسیم می شود:
الف-عینی که ترس واقعی است (مثل ترس از زلزله وحیوان درنده).
ب-ترس غیرعینی: که وجود واقعی ندارد مثل ترس ازامتحان یا موجودات خیالی.
مکانیسم های دفاعی غیرموثر
این مکانیسم هابه روشهای مختلف باعث تخلیه هیجانات می شوند:
۱- مکانیزم جابجایی: به هر دلیل امکان تخلیه هیجان روی منبع اصلی بوجود آورنده هیجان وجود ندارد مثال پسر از پدرعصبانی است ولی بدلیل رودربایستی خشم خود را برسر خواهرش خالی می کند.
۲- تعمیم: فرد بدلیل تجربه ناموفق؛ موضوع را به موقعیتهای ظاهرا مشابه دیگرتعمیم می دهد مثلا بدلیل اختلاف با همسرش؛ هرگونه ازدواج راسرزنش میکند.
۳- واکنش معکوس: عکس العمل معکوس نسبت به هیجان؛ مثل به هنگام نفرت از فردی برخورد مهرآمیز با او می شود.
۴- انکار: بدلیل ناتوانی در رویارویی با هیجان آنرا انکار می کند مثل مرگ عزیز خود را قبول نمی کند یا اعتیاد فرزند خود را نفی می نماید.
۵- سرکوبی: فرد؛ هیجانی مثل عشق وغم از دست دادن عزیزان را بروزنمی دهد وسرکوب می کند.
۶- دلیل تراشی: فرد برای کنارآمدن با شرایط؛ هیجانها و حوادث پیش آمده به دلیل تراشی
از جناب اقای دکتر حاتمی سپاسگزارم
مقاله بسیار جالب بود و از زوایایی بود که کمتر به آن توجه می شود؛ این مقاله می تواند به جد در استخدام و بکارگیری نیروها مورد توجه قرار گیرد.
با سلام،آقای دکتر لطفا در مورد ((بیوریتم ))هم مطلب بگذارید………
سردبیر عزیز و همکارای محترم سلام و درود
آقای دکتر حاتمی عزیز سلام و درود ویژه حضور شما دارم خود حقیقی من هم افتخار آشنائی با شما را نداشته
متشکرم به خاطر مطالبی که در این فضا ارائه میدهید هر چند که بسیار سودمند و جالب هستند ولی تشکرمن از باب تازگی آن نیست بلکه بخاطر آن است که در آشفته فضای تکرار و تکرارو تکرار بی حاصل و دل خراش فضا را عوض میکنید انگار در یک ماشین با سرعت سرسام آور و بدون هدف مشخص حبس شدی و از رادیو نت های تکراری و گوش خراش تکرار و تکرار و تکرار میشود وقتی به مرز جنون میرسی یکی موج رادیو را عوض میکند و نوای دل انگیز و گوش نواز نی
به یکبار شما را در جاده های شمال در اردیبهشت میبرد با عوض شدن نتهای بلند و کوتاه بوی علف باران خورده خیسی باران را به گونه های شما هدیه میکند و این تکرای است که تازگی دارد …
یه جائی خواندم
چه خوب میشد اگر گاهی آدم می تونست،
دوستای خوب مجازیشو….
مثل یک عکس گل سرخ….
مثل یک آهنگ قشنگ….
مثل یک کتاب عالی ….
دانلود کنه … بیاره پیش خودش!
سلام و تشکر از مقاله خوبتان.هوش عاطفی و هوش معنوی هم داریم؟
جناب آقای حسینی با سلام
در خصوص هوش عاطفی سوال فرمودید هوش عاطفی به معنای چگونگی کاربرد عواطف – توانایی برانگیختن خویش ، یا داشتن کنترل نفس ، عزم و اشتیاق و پشتکار است . این صفات عمدتاً ارثی نیستندو هرقدر بیشتر بتوان آنها را به کودکان تعلیم داد ، بخت و فرصت آنها برای بهره گیری از استعدادهای ذهنی شان بیشتر خواهد شد .(Goleman : 1996)
به عبارت دیگر هوش ارتباطی به معنای توانایی درک سایر مردم است ، چه چیزی آنها را برمی انگیزد ، آنها چگونه عمل می کنند و چگونه می توان همراه و همگام با آنها عمل کرد . فروشندگان موفق ، معلمان و پرستاران و رهبران دینی موفق ، احتمالاً افرادی هستند که هوش ارتباطی سرشاری دارند. هوش ارتباطی به معنای توانایی خلق تصوری دقیق و حقیقی از خویشتن و به کار بستن آن برای عملکرد موثر در زندگی است .(Gardner 1993:9)
همکاران محترم سلام
آقای حسینی عزیز صد تا سلام
بدون اغراق عرض میکنم سوال شما از آقای دکتر حاتمی مهربان یک در تازه به روی من باز کرد از هر دو ی شما همکاران خوبم تشکر میکنم